روز سهشنبه ۲۸ آذر (۱۹
دسامبر) مجمع عمومی ملل متحد، شصت و چهارمین قطعنامه، علیه نقض حقوق بشر در ایران
را با ۸۰ رأی به تصویب رساند.
مریم رجوی، تصویب این قطعنامه را یک
اقدام مثبت اما ناکافی دانست و تأکید کرد: در برابر رژیمی که تاکنون کمترین ترتیب
اثری به دهها قعطنامه سازمان ملل علیه نقض بیوقفه حقوق بشر ایران نداده و بالاترین
مقامهایش در تریبونهای علنی به ارتکاب قتلعام زندانیان سیاسی افتخار میکنند،
جامعه بینالمللی باید به تدابیر لازمالاجرا برای توقف جنایتهای این رژیم دست
بزند. تا زمانی که بیعملی و انفعال جامعه بینالمللی در برابر سرکوب ضدبشری مردم
ایران ادامه دارد، شرارت و جنگافروزی این رژیم در منطقه و خطرآفرینی آن علیه صلح و
امنیت جهان ادامه خواهد داشت.
وی از دولتهای غرب خواست که روابط
دیپلماتیک و تجاری با استبداد مذهبی را ـکه یکسره در خدمت سپاه پاسداران ولایت فقیه
است ـ به توقف شکنجه و اعدام در ایران و پایان دخالتهای ویرانگر این رژیم در
منطقه مشروط سازند.
مریم رجوی با اشاره به فراخوان
قطعنامه «برای ایجاد روند حسابرسی جامع موارد جدی نقض حقوق بشر از جمله مواردی كه
ارگانهای قضایی و امنیتی در آنها نقش داشتهاند» و «خاتمهدادن به مصونیت از
مجازات برای این نقضها» گفت: مهمترین مصداق نقض جدی حقوق بشر، قتل عام زندانیان سیاسی
در سال ۱۳۶۷ است كه سران این رژیم و
مشخصاً خامنهای تا دستگاه قضاییه و بالاترین مقامات دستگاه امنیتی و اطلاعاتی در
آن دست داشته و از آن دفاع میكنند و تا كنون آنها را از تحمل هر مجازاتی مصون
نگهداشتهاند. از این رو تحقیق پیرامون این جنایت بزرگ علیه بشریت و محاكمه
مسئولان آن، یك آزمایش بزرگ در مقابل جامعه جهانی است.
مریم رجوی خواستار تشكیل یك کمیسیون
تحقیق توسط ملل متحد در این رابطه شد و گفت این اولین قدم برای پایاندادن به مصونیت
جنایتكارانی است كه ۳۸
سال است بر ایران حكومت میكنند.
قطعنامه مجمع عمومی «نگرانی جدی خود
را نسبت به آمار بالا و متعدد اعمال و اجرای مجازات اعدام...از جمله اعمال حکم
اعدام علیه نوجوانان و نفراتی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشتند و اعدامهای انجام شده برای جرائمی که واجد شرایط
جرائم بسیار جدی نیستند و در اساس متكی بر اعترافات اجباری بودهاند»، ابراز داشته
و رژیم ایران را «به لغو اعدامها در ملأ عام، هم در قانون و هم در عمل» فراخوانده
است.
«شکنجه یا سایر رفتارهای بیرحمانه،
غیرانسانی یا اهانتآمیز»، «استفاده گسترده و سیستماتیک از بازداشت خودسرانه، از
جمله استفاده از شیوههایی برای هدف قرار دادن افراد دو تابعیتی و شهروندان خارجی»،
«شرایط بد زندانها»، «محرومیت دسترسی به درمان پزشكی مکفی»، «اعمال محدودیتهای
گسترده و جدی علیه حق آزادی بیان، عقیده، اجتماع و تجمع صلحآمیز با استفاده از
فضای مجازی یا برون خطی» و «اذیت و آزار و تهدید و ارعاب شكنجه مخالفان سیاسی،
مدافعان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان و اقلیتها، رهبران كارگری، فعالان حقوق
دانشجویان، فیلمسازان، روزنامه نگاران و بلاگرها، مدیران صفحات رسانههای اجتماعی،
كاركنان رسانهها، رهبران مذهبی، هنرمندان، وكلا و افراد متعلق به اقلیتهای مذهبی
شناخته شده و شناخته نشده و خانوادههای آنها» و «محكومیتهای سخت ناروا، شامل
مجازات مرگ و تبعید داخلی طولانی مدت»، «انتقامگیری علیه افراد به خاطر همكاری
آنها با مكانیسمهای حقوق بشری سازمان ملل» و «تبعیض و نقض حقوق بشر زنان و دختران»
و «اقلیتهای مذهبی، قومی، زبانی و سایر اقلیتها» از دیگر مواردی است که قطعنامه
مجمع عمومی ملل متحد خواستار توقف و پایان بخشیدن به آنها توسط رژیم ایران شده است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران ۲۷آذر
۱۳۹۶ (۱۸نوامبر۲۰۱۷)
بهمناسبت روز جهانی حذف خشونت علیه زنان، بهزنان دلیری که علیه کانون خشونت و بیداد علیه زنان یعنی استبداد زنستیز حاکم مقاومت ميکنند، درود میفرستم
و عموم زنان و خواهرانم در ایران را بهایستادگی و مقاومت علیه این نظام زنستیز و ضد بشر فرا میخوانم.
روز حذف خشونت، در کشور ما قبل از هر چیز تبهکاری ولایت فقیه را رسوا میکند که حاکمیتاش تولیدکننده دائمی خشونت علیه زنان یا حامی آن است. حاکمیتی که در آن تعرض، تهدید، ناامنی، بیپناهی، بیحقوقی، تحقیر و تبعیض علیه زنان سال بهسال بیشتر میشود. تحمیل حجاب اجباری و مجازاتها و اهانتهایی که بهاین منظور بهزنان روا میشود، بخش دیگری از خشونتهای وقفهناپذیر است.
اکنون در ایران شمار زنان قربانی فساد بهصدها هزار نفر رسیده است. سن دخترانی که بهاین تیرهبختی کشیده میشوند، تنزل کرده و سن فرار دختران به9 سال رسیده است.
در محیطهای کار و آموزش و رفت و آمد و خانه و خانواده، تبعیض یا تحقیر زنان یا انواع خشونتهای کلامی و روانی یک اپیدمی سراسری است.
از همه فجیعتر زندگی غمبار دختربچههایی است که بخش بزرگی از کودکان کار را تشکیل میدهند و در همان حال که بدنهای گرسنه و نحیفشان بر اثر انواع کارهای سخت مجروح و فرسوده میشود، مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و هیچ پناهی ندارند. مقامهای رژیم اعتراف میکنند که «به ۹۰ درصد کودکان کار تجاوز میشود». و میگویند:«سوءاستفاده جنسی، بزرگترین آسیب برای بچههای زبالهگرد است». خرید و فروش دختربچهها که در حاشیه شهرها در میان اقشار به شدت فقیر و مبتلا بهاعتیاد رایج شده، تحمیل نوعی بردگی به زنان محروم است.
حقیقت این است که در شرایط حاضر، ولایت فقیه منشأ تشدید و گسترش این روابط ضدانسانی است. از یک طرف با برباد دادن درآمد و ثروت کشور در چاه ویل جنگهای جنایتکارانه در منطقه و تحمیل فقر و محرومیت بهکل جامعه؛ و از طرف دیگر با تصویب و اجرای قوانین ارتجاعی.
این رژیم عقبماندهترین سنتها و رسومات جاهلی را که 4دهه پیش یا جایی در مناسبات اجتماعی ایران نداشت، یا در حال زوال بود، رونق بخشیده و آن را وسیله بهزنجیر کشیدن و سرکوب زنان کرده است. تحت حاکمیت این رژیم، رواج خشونت صورت قانونی بهخود گرفته و قوانینی مانند قانون مجازات ضداسلامی و قوانینی که چند همسری و ازدواج موقت را رسمیت بخشیده و برای جنایتهایی مثل قتلهای ناموسی راه باز کرده است، همه بیوقفه خشونت را در ایران بازتولید میکند.
بیحقوقی و انواع نابرابریها، از جمله تحمیل موقعیت فرودست بهزنان در محیط خانواده، محرومیت زنان از بسیاری فرصتهای شغلی، و تبعیضهایی که زنان را قربانی اصلی فروپاشی اقتصادی و موج عظیم اخراج و بیکاری کرده، همهجا را برای زن ایرانی ناامن کرده است. در دفاع از این ستمها، آخوندها آشکارا با معاهده منع هرگونه تبعیض علیه زنان اعلام جنگ کردهاند و پذیرش کنوانسیون حذف خشونت علیه زنان را تهدید موجودیت نظام ولایت فقیه میدانند.
در نقطه مقابل اما، زن ایرانی نه تنها تن به این همه تبعیض و فشار نداده، بلکه در صف مقدم نبرد با رژیم زنستیز آخوندی قرار گرفته است.
خصومت رژیم آخوندی با زنان ایران بهخصوص کینه عمیق آن نسبت به زنان مقاوم بههمین دلیل است. همه میدانند که در شکنجهگاههای خمینی بیشترین و وحشیانهترین شکنجهها و رفتارهای حیوانی علیه زنان زندانی بهویژه زنان مجاهد صورت گرفته و این رژیم با شکنجه یا اعدام دهها هزار زن مجاهد و مبارز سرآمد همه خشونتکنندگان علیه زنان در جهان معاصر است.
شکنجهگاه واحد مسکونی که در دهه 1360 برای خرد کردن زنان مجاهد و مبارز ایجاد شده بود، هرگز از یاد نمیرود و آنهمه توحش و قساوت در کهریزک و سیاهچالهای دیگر که نسبت بهدختران و پسران دستگیرشده در قیامهای سال 88 صورت گرفت، از یاد نخواهد رفت.
اما زن ایرانی از این موقعیت افتخارآمیز برخوردار است که در مقابل توحش و بربریت آخوندها ایستادگی کرده است. از دختران دانشآموز و دانشجویی كه در سالهای اول حاكمیت آخوندها به افشاگری و اعتراض علیه آن برخاستند تا زنان قهرمانی كه در اشرف ایستادگی كردند تا شورای مركزی مجاهدین كه یك جنبش مقاومت انقلابی علیه آخوندها را هدایت میكنند، همه سد استواری در برابر رژیم ولایت فقیه برپا کردهاند.
امروز میبینیم که در تمامی حرکتهای اعتراضی و تحصنها و اعتصابهای اقشار مختلف مردم علیه رژیم، زنان ایرانی نقش هدایتکننده و فعال دارند.
باشد که در فردای سرنگونی ولایت فقیه زنان ایران با مشارکت فعال و برابر در رهبری سیاسی، با اراده و ابتکار خود خشونت و نابرابری را ریشهکن کنند همه اجبارها و ممنوعیتهای تحمیلی را از میان بردارند و جامعهیی آزاد و دمکراتیک را برپا کنند.
رسانههای
مصر، عربستان، اردن و یمن مراسم همبستگی مقاومت ایران با زلزلهزدگان کرمانشاه را
که با حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی برگزار شده بود با عنوان:
برای سرنگونی رژیم آخوندی فراخوان داد منعکس کردند.
مطالب مرتبط:
مطالب مرتبط:
پیام مریم رجوی مریم رجوی آذز۱۳۹۴: سرچشمه خشونت علیه زنان در این دوران بنیادگرایی اسلامی است و
زنان باید با تمام قوا علیه آن قیام کنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر