روز شنبه ۱۵ مهر حامیان مقاومت در اسلو با برگزاری یک تجمع در مقابل پارلمان
نروژ و تظاهرات و راهپیمایی در مرکز شهر اسلو همبستگی خود را با کارزار جهانی جنبش
دادخواهی قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی مجاهد در
تابستان ۶۷ را اعلام کردند.
شرکت کنندگان و سخنرانان با فراخوان
به محاکمه سران رژیم ضدبشری آخوندی بخاطر جنایت علیه بشریت در محاکم بین المللی به
تظاهرات خود پایان دادند.
دادخواهی قتلعامشدگان بخش مهمی از
مبارزه با نقض حقوق بشر در ایران است که در حال حاضر بهصورت اعدامهای روزمره،
قطع دست متهمان و دستگیریهای گسترده روزانه برای حفظ اختناق حاکم ادامه دارد. در
دوران روحانی دست کم ۳۲۰۰
اعدام صورت گرفته است. بهعلاوه، بیش از پنج هزار نفر را برای اعدام در زندانها
نگه داشتهاند.
نقض حقوق بشر و سرکوب معترضان و
آزادیخواهان در ایران، تکیهگاه جنگافروزی و تروریسم رژیم در خاورمیانه است. اگر
این رژیم با برخورداری از مماشات دولتهای غرب در نقض حقوق بشر دست باز نمییافت،
قادر نمیشد جنایاتش را به دیگر کشورهای منطقه بسط بدهد و هرگز قادر نبود سوریه
را اینچنین به گرداب خون فرو ببرد.
از اینرو، کمپانیها و دولتهای
غرب و مشخصاً نروژ را از ادامه معامله با استبداد مذهبی حاکم بر ایران برحذر میداریم.
خانم مریم رجوی در پیامی بهتظاهرات ایرانیان و حامیان مقاومت مردم ایران در استکهلم، که در حمایت از دادخواهی زندانیان سیاسی قتلعام شده برگزار شد کارزار برای این دادخواهی را امری
که اکیداً بهنقض فاجعهبار حقوق بشر در اوضاع کنونی مربوط است، دانست.
وی از جمله گقت:
قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷
چیزی نیست که به تاریخ پیوسته باشد. این جنایت مسأله همین امروز است. مسأله نقض
فاجعهبار حقوق بشر در ایران است. مربوط است بهجوانانی که همین امسال آخوندها،
چشم آنها را کور کردند یا جوانانی که همین امسال آخوندها دستشان را قطع کردند و
جوانانی که از ابتداییترین آزادیها برخوردار نیستند. مربوط است به اعدامهای هر
روزه در سراسر ایران و هزاران نفر که زیر حکم اعداماند. مربوط به زندانیان سیاسی
است که پیدرپی شکنجه میشوند و از حقوق ابتدایی خود محروماند.
زنانی که تحت سرکوب مضاعف هستند، جامعهیی که زیر ترس و
فقر زندگی میکند، و جامعهیی که از حق فعالیت سیاسی محروم است و حق انتخاب
آزادانه ندارد
امسال عاشورای حسینی را در بحبوحه قیامها و
جنبش اعتراضی مستمر هموطنانمان در برابر رژیم یزیدی و خلیفه ارتجاع خامنه ای
برگزار میکنیم
هموطنان به ستوه آمده و بهپاخاستهیی که در
برابر دجالگری و چپاول در زیر پرده دین فریاد میزنند: «اسلام رو پله کردید مردم
رو ذله کردید».
گویا که گرما و روح و جان نبرد عاشورا در شهرهای
ایران دمیده شده است. اعتراض و عصیان علیه ستم، قیام برای آزادی و عدالت و مبارزه
برای ریشه کنی یک حکومت سراپا فاسد و جانی. این چیزی است که شهرهای شورشی ما برای
آن در تب و تابند.
مردم ايران كه سالهاست در عاشورای حسيني
عزاداري ميكنند، حالا برای گرفتن انتقام آن خونهای پاک در برابر یزيد زمان خميني
و آلخميني بپاخاستهاند.
در همین مسیر است که کانونهای شورشی بهپیش میروند.
در مسیر پیامبر جاودان آزادی حسین(ع) و حماسه ماندگار او.
در مسیر مقاومت تا به آخر، در مسیر نبرد و
فداکاری مستمر برای شکستن بنبستها و موانع رهایی و آزادی و در مسیر پیروزی محتوم.
و خطاب بههموطنان بهخصوص زنان و جوانان ایران
میگویم: زمان آن است که بر سرکوبها، قساوتها و نیرنگهای رژیم غلبه کنید. با
الهام از سرور آزادگان، حسين (ع) قیامها را در سراسر ایران فروزان کنید و رژیم یزیدی
آخوندها را از بنیاد براندازید.
قسمتی از سخنرانی مریم رجوی در مراسم عاشورا-
مهر ۱۳۹۶
از عاشورا تا
امروز کمتر حکومتی بهاندازه رژیم ولایت فقیه، بهسوءاستفاده از نهضت حسینی
پرداخته و کمترحکومتی تا این اندازه، نام حسین و نام کربلا و مذهب شیعه را بازیچه
قدرتطلبی خود کرده و با نقاب آن بیوقفه، خون بر زمین ریخته و مطامع پلید و
ضدانسانی خود را بهاجرا گذاشته است.
تحت نام شیعه
و اسلام، آخوندها هزاران هزار تن از پیروان آرمان حسین، درایران را اعدام و قتلعام
کردهاند. تحت نام شیعه، هموطنان اهل سنت ما را سرکوب و از ابتداییترین حقوقشان
محروم کردهاند و بهنام شیعه ملتهای عراق و سوریه و لبنان و یمن را در جنگ و
خون و فاجعه فرو بردهاند.
با اینهمه
آخوندها از نظر ایدئولوژیکی و اجتماعی در برابر پیروان حقیقی حسین، یعنی مجاهدین
بهزانو درآمدهاند. در سال 67 خمینی دژخیم فتوای قتلعام زندانیان سياسي را صادر
کرد. حکماش این بود که هر کس را که بر سرموضع است و همچنان بهمجاهدین وفادار
است، سریعاً اعدام کنید. سپس ظرف چند ماه، هزاران زنداني سياسي را اعدام كرد. این
البته ضربه بزرگی به پیکر مردم آزادیخواه ایران بود اما از نظر عقیدتی و اجتماعی
نقطه شکست کامل خمینی شد.
حالا نزدیک بهسه
دهه بعد، امواج دادخواهی قتلعامشدگان، در داخل و خارج ایران، گریبان ولایت فقیه
را بهسختی میفشارد. این دادخواهی، شعلهیی از دادخواهی حسین است. این افتخار
مجاهدین است که رو در روی استبداد مذهبی و فریب و دجالیت، پرچم نهضت حسینی را بهاهتزار
درآوردهاند.
فریاد حسين ع
كه گفت هیهات مناالذله، شعار مجاهدین است. صدق و فدای حسین راه و رسم مجاهدین است
و این مجاهدیناند که بهپشتوانه مردم ایران، سرانجام پرچم خونخواهی او را بر ویرانههای
ولایت فقیه بهاهتزاز درخواهند آورد.
امروز از
مراسم ریاکارانه آخوندها برای عاشورا، نعرههای مداحان حکومت بهگوش میرسد. این
آوای وحش و آوای شرک ولایت فقیه است. در نقطه مقابل، فریاد خشم کارگران و معلمان و
بیکاران و صدای اعتراض همه سرکوبشدگان بهآسمان رسیده است. صدای مردمی که با
شلاق دینفروشی تعزیر میشوند، صدای خانوادههای زندانیان زیر اعدام، صدای مردمی
که داراییشان غارت میشود، صدای فقیرانی که نانی برای خوردن پیدا نمیکنند و صدای
آنهایی که سرپناهی ندارند.
بله، بزرگداشت
حقیقی عاشورا در همین عصیان و اعتراض عمومی است و همین فریادهاست که کار این رژیم
را بهآخر میرساند. نه مردم ایران نه رژیم حاکم، عاشورای پرخروش سال 88 را از یاد
نبردهاند که آن قیام بزرگ تا یک قدمی سرنگونی رژیم ولی فقیه بهپیش تاخت. زمینهها
و آتش آن قیام در کیفیتی بالاتر و جوشانتر هم چنان در جامعه ایران موجود است. یعنی
اینبار ولایت یزيدی را سرنگون میکند.
.قسمتی از سخنرانی خانم مریم رجوی در عاشورای سال ۹۵
حسین(ع) و زینب
کبری بالاترین پرداختگر و بالاترین نثارکننده برای جامعه آن روز و همه نسلهای پس
از آن شدند و درست بههمین دلیل، حماسه آنها در همه زمانها احیاگر و زندگی بخش
است.
احیاگر راه و
رسم اسلام محمدی که برای بازکردن زنجیرها از دست و پای مردم آمده است، بیدارکننده
وجدانهای خفته، و زنده کننده روح نبرد و مقاومت آنهم در جامعهیی که زیر آوار سنگین
و مهیب اختناق بهبند کشیده شده و سرکوبکنندگان تلاش کردهاند نیروی جنبش و حیات
حقیقی آن را بهمحاق ببرند.
پیروی از آنها
برای نسل پیشتاز شما یک تعهد جوشان است. تعهد شکافتن دیوارهای قطور استبداد و ستم
تعهد احیای
راه و رسمی که جنبش و حیات حقیقی را برای مردم تحت ستم به ارمغان میآورد. بله،
شما هستید که تاریخ را میسازید.
عاشورا همیشه
از آن مردم تحت ستم و سرکوب و برضد دیکتاتورها و جباران و دینفروشان سنگدل است.
همین امروز
آخوندهای حاکم از برپایی مراسم عاشورا توسط مردم و بهویژه جوانان آگاه ایران وحشت
دارند و میدانند که در این روز هر مراسمی که آزادانه برگزار شود در همانجا سوگواری
شهادت امام حسین(ع) بهسرعت با فریادهای مرگ برخامنهای و لعنت بر خمینی همراه
خواهد شد.
سلام بر حسین
ـ مرگ بر اصل ولایت فقیه
عاشورای حسینی
عاشورای حسینی واقعهیی نیست که بهتاریخ پیوسته باشد. بلکه نیروی معنوی پرقدرتی
است که همیشه از آن حقطلبی و آرمانگرایی میجوشد. بله، یک جنبش حی و حاضر است.
فراخوان گیرایی است که بنبست را نمیپذیرد و میگوید در سختترین و بغرنجترین
شرائط هم راه پیشروی بسوی آزادی و پیروزی وجود دارد.
آیین و ایمانی
است که اصل خدشهناپذیر آن، مبارزه و مقاومت به هر قیمت است.
جنبشی است که
متوقف شدن، مأیوس شدن و تن بهشرایط موجود دادن در برابر قدرت ستمگر را هرقدر
بزرگ و مهیب باشد، مردود میشمارد.
مبارزهیی است
که اساس آن، قیمت دادن بدون چشمداشت است و بهکسب قدرت یا هرگونه امتیاز و نتیجه
مادی و در دسترس چشم ندوخته است و در یک کلام، مقاومتی است بر اساس آرمان و برای
آرمان و از این رو جز پیروزی حقیقی فرجامی ندارد.
در این سالها
شهیدان شما جان بر سر همین آرمان گذاشتند. یک به یک صحنههای پایداری سرخ فام شما
در سرزمین کربلا و در موشک بارانهای لیبرتی، بله همه اینها از عاشورا سرچشمه
گرفته بود و شهیدانش، از همان جا برخاسته بودند.
آری درود بر
همه شما و سوگندهایتان که تا اینجا چنین پایداری پرشکوهی آفریدهاید.
وای بر
آخوندهایی که جنایت و خونریزی و فساد ولایت فقیه را میبینند و سکوت میکنند.
وای بر
آخوندهایی که دیدهاند و میبینند که خمینی و خامنهای از یزید و شمر سفاکتر و
فاسدترند ولی بههمکاری و سازش با آن ادامه میدهند. ننگ بر این همه سالوس و ریاکاری
تحت نام اسلام که در آن شرف انسانی خود را پای جاه و مقام و پولهای بادآورده ذبح
میکنند.
و وای بر کسانی
که دیدند که خامنهای، پایههای ولایت فقیه چندشآور را بر دریای خون مجاهدین قتل
عام شده بنا کرد، اما بر آن صحه گذاشتند یا در برابرش سر فرود آوردند. و از قول زینب
کبری میگوییم«خدایا حق مردم ما را از دشمنان ما بگیر».
حالا شما ای
مجاهدین، پس از یک رزم خونفشان و پس از عبور از حمامهای خون و قتل عامها و آتشهای
بسیار، اكنون به یك هجرت بزرگ برخاستهاید که در همان راستا و با همان مضمون است.
یعنی باز هم
سوگندها و انتخابها و شور و اراده حسینی است که برای ایفای مسئولیت تاریخی تک تک
مجاهدین عمل میکند.
محمد حنیفنژاد
شعلههای مقاومت به هر قیمت را در سلولهای اوین و میدان چیتگر فروزان کرد. اشرف و
موسی در قلب تهران عاشورای مجاهدین را خلق کردند. پس از ۳۰خرداد، مجاهدین هزار
هزار در هر شهر و روستای ایران برخاستند، فروغ جاویدان و نبردهای چهار زبر را با
آتش جانهای خود به اوج رساندند، در قتل عام ۶۷ در ابعادی گسترده پرچم هیهات
مناالذله را به اهتزاز درآوردند و در اشرف و لیبرتی با همین مشی عاشورایی به رزم و
پیکار برخاستند.
بله، مجاهدین
از مسعود آموختهاند که نه شرایط، نه زمان و نه مکان نمیتواند از مبارزه و فداکاری
یک نیروی آرمانخواه که مشی حسین(ع) را در پیش گرفته جلوگیری کند و همین مشی و بینش
است که برایش راه باز میکند. این مسئولیتی است سنگین اما پرشکوه.
و ما به ندای
هل من ناصرحسین (ع) پاسخ میدهیم که آری، تا آخرین نفس در این مسیر پرشکوه برای
مجاهدت برای صدق و فدا و برای عبور از هزاران ابتلا و آزمایش آماده و حاضریم. لینک متن کامل سخنرانی
در
اجتماع بزرگ خود که همزمان در تیرانا، برلین، پاریس، زوریخ، استکهلم و لندن برگزار
شد، در آغاز پنجاه و سومین سال حیاتش، خواهر مجاهد زهرا مریخی را به اتفاق آراء بهعنوان
مسئول اول جدید انتخاب کرد. گردهمایی بهریاست خواهر مجاهد زهره اخیانی برگزار شد
که به مدت 6سال از شهریور 1390 تا شهریور 1396 در موضع مسئول اول سازمان قرار
داشت. مسئول اول سازمان برای یک دوره 2ساله قابل تمدید انتخاب میشود.
طبق آییننامه داخلی، مسئول اول سازمان در سه
شور انتخاب میشود. در شور اول از اعضای شورای مرکزی و در شور دوم از مسئولان و
کادرها در بخشهای مختلف بهطور مخفی رأیگیری میشود. در شور سوم، همه مجاهدین در
اجتماع سراسری بهطور علنی با بلند کردن دست رأی میدهند.
در شور اول در 29مرداد، خواهر مجاهد زهرا مریخی
86درصد آرای شورای مرکزی را به دست آورد. شورای مرکزی 12کاندیدا داشت که 4نفر اول
برای مرحله بعد معرفی شدند.
در شور دوم که روز 12شهریور 96 در 10مرکز رأیگیری
برگزار شد خواهر مجاهد زهرا مریخی 84درصد آرا را کسب کرد.
در مرحله نهایی در شور سوم در رأیگیری علنی در
اجتماع سراسری، خواهر مجاهد زهرا مریخی به اتفاق آراء بهعنوان مسئول اول سازمان
مجاهدین خلق ایران انتخاب شد.
خواهر مجاهد زهرا مریخی متولد 1338 در قائمشهر
در شمال ایران، از نوجوانی در جریان انقلاب مردم ایران علیه دیکتاتوری شاه با
مجاهدین آشنا شد. در هجده سالگی به انجمن هوادار مجاهدین در شهر خود پیوست و در
شهرهای بابل و آمل فعالیت میکرد. او چند بار بهخاطر فعالیت هایش توسط ساواک
احضار و بازجویی شد.
خواهر مجاهد زهرا مریخی پس از پیروزی قیام به
جنبش ملی مجاهدین در قائمشهر پیوست و مسئولیت بخش زنان را بهعهده گرفت. پس از
اعلام ممنوعیت مجاهدین توسط خمینی در تیر 1359به هیأت تحریریة نشریه مجاهد در
استان مازندران به نام طلاونگ منتقل شد. پس از شروع مقاومت سراسری در 30خرداد 1360
به تهران رفت و مسئولیت سرپل شاخه جنگل سازمان را بهعهده گرفت. متعاقباً بر اثر
دستگیریها و ضربات دشمن در تهران و جنگل، ارتباطات او به مدت 2سال قطع شد و در
اختفاء کامل بهسر میبرد. نهایتاً در سال 1363 به پایگاههای مجاهدین در منطقه مرزی
ایران و عراق رفت و از آنجا به پاریس منتقل شد. در سال 1364 در شورای مرکزی مجاهدین
قرار گرفت و پس از تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران به قرارگاه اشرف رفت و در عملیات
بزرگ فروغ جاویدان شرکت داشت. برادر کوچکتر او مجاهد خلق علی مریخی از شهیدان عملیات
آفتاب است.
خواهر مجاهد زهرا مریخی مدتی مسئول تشکیلات
مجاهدین در کشورهای اسکاندیناوی و آلمان بود. او از مهر 1370 بهعنوان عضو هیأت
اجرایی سازمان، مسئولیت ستاد تبلیغات مجاهدین شامل رادیو صدای مجاهد، سیمای مقاومت
و نشریه مجاهد را بهعهده گرفت. در سال 1371 به عضویت شورای ملی مقاومت در آمد و
در سال 1372بهعنوان مسئول کمیسیون تبلیغات شورا معرفی شد.
وی از سال 1382 تاکنون هماهنگکننده دفاتر رئیسجمهور
برگزیده مقاومت و همزمان از همردیفان مسئول اول مجاهدین و از سال 1393 نایبرئیس
شورای مرکزی سازمان بوده است.
خواهر مجاهد زهرا مریخی پس از انتخاب بهعنوان
مسئول اول، با دست گذاشتن بر قرآن مجید و ادای احترام به پرچم ایران و آرم سازمان
مجاهدین خلق ایران، سوگند خورد به تعهدات سنگین امانت و مسئولیتی که جمع مجاهدین
برعهده وی گذاشتهاند در همه حال پایبند باشد و تمام توانایی خود و سازمان مجاهدین
را که با صف بیانتهای شهیدان و رزمآورانش گنجینه ملی ایرانیان محسوب میشود، برای
آزادی ایران و برای سرفرازی مجاهدین در برابر مردم و تاریخ ایران، بهکار بگیرد.
او سازمان مجاهدین را «سرخترین و خونینترین در عینحال زیباترین و پرافتخارترین
نام در تاریخ ایران» خواند و آن را «یک دانشگاه بزرگ از مناسبات انسانی، جامعهای
با بالاترین عواطف، دردمندی و مسئولیتپذیری سیاسی و اجتماعی» توصیف کرد. سازمانی
که «تاریخچهاش با فدا و رنج و خون تنیده شده و در شکنجهگاهها و زندانها و
رزمگاههای گوناگون، بنبستها را با فدای بیکران و صداقت راهبران آرمانیاش مسعود و
مریم رجوی درهمشکسته است. از اینرو مفت خوردن، بیهزینگی، سیاست پیشگی، نان به
نرخ روز خوردن، دست در جیب خلق کردن، و غیرمسئول بودن در این سازمان جایی نداشته و
ندارد و مجاهد خلق جز به آزادی خلق و میهنش نمیاندیشد».
او با قدردانی از خواهر مجاهد زهره اخیانی مسئول
اول سازمان و خواهر مجاهد مژگان پارسایی جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش، مجاهدت
14ساله آنان و دیگر مسئولان مجاهدین در خونینترین و خطرناکترین سالها در اشرف و لیبرتی
را بیهمتا و ماندگار و تاریخی خواند.
خواهر مجاهد زهرا مریخی افزود: 32سال پس از «
انقلاب مریم» بهویژه در امر رهایی زنان رودرروی آخوندهای مرتجع و زنستیز، اکنون
سازمان مجاهدین خلق ایران، 18همردیف مسئول اول (شامل 7مسئول اول پیشین) و یک شورای
مرکزی با هزار زن قهرمان بهعنوان کاندیدای آزمایشی دارد که نشانه اقتدار و
استحکام و ماندگاری و پیروزمندی است. او خواهران مجاهد نرگس عضدانلو، ربیعه مفیدی،
نسرین مسیح را بهعنوان معاونان جدید مسئول اول، افزوده بر معاونان پیشین، معرفی
کرد.
وی همچنین یادآوری کرد، خواهران مجاهد بدری
پورطباخ، منیژه کریمی، مینا رضایی و مهناز کرمی از این پیشتر در شمار همردیفان
مسئول اول قرار گرفته بودند.
در گردهمایی بزرگ مجاهدین، خانم مریم رجوی، رئیسجمهور
برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران با تبریک بهمناسبت
انتخاب خواهر مجاهد زهرا مریخی در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، گفت:
این یک انتخاب درخشان، در اوج دموکراتیسم و انسجام و شکوفایی در جنگ هزار اشرف در
راستای سرنگونی فاشیسم دینی است که در درون مجاهدین میراث حنیف و آرمان مسعود را
به اوج میرساند و در عرصه اجتماعی و سیاسی، درهم شکستن طلسم ارتجاع و اختناق را
نوید میدهد