کل نماهای صفحه

‏نمایش پست‌ها با برچسب خراسان شمالی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب خراسان شمالی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

پیام مریم رجوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۵-۹۴
















روزگار حاكميت اجبار و جهل و ارتجاع مغلوب آزادي و حقيقت خواهدشد


فرزندان آگاه و پرشور ایران،
دانش‌آموزان و دانشجویان عزیز،
معلمان، استادان، فرهنگیان و دانشگاهیان شریف!
به مناسبت آغاز سال تحصیلی به شما سازندگان آینده درود می‌فرستم. امیدوارم که سالی پربار با پیشروی در مسیر آزادی و رهایی مردم و میهنتان در پیش داشته باشید.
باشد كه در اين سال تحصيلي هم مثل سال گذشته، تظاهرات سراسري معلمان آزاده بالا و بالاتر بگيرد و همة هموطنان معترض و به‌جان‌آمده به ويژه دانش‌آموزان و دانشجويان و كارگران و پرستاران، دست در دست آنان به پاخيزند.
فعالیت مدارس و دانشگاهها امسال، در حالی آغاز می‌شود که عقب‌نشینی رژیم از برنامة ساخت بمب اتمی، تمامیت نظام حاکم را دچار ضعف و تنش کرده، شکستهای سیاسی و اقتصادی آخوندهاي حاكم و ناتوانی آنها در مهار بحران، همه جا آشكار شده و  اعتراضهای حق‌طلبانة مردم گسترش يافته است.

رژیمی که سالهای سال، همه‌چیز را تحت‌الشعاع ساختن بمب هسته‌یی و دخالت و تروریسم در منطقه قرار داده و عمدة ثروت و درآمدی را که باید صرف توسعة حقیقی ایران می‌شد، در تنور سیاستهای ولایت‌فقیه به هدر داده است، اكنون با اعتراض و ايستادگي مردم ايران و به خصوص اعتراضهاي گستردة معلمان مواجه شده است.
بله، اعتراض به خفقان حاكم بر مدرسه و دانشگاه،
اعتراض به عقب‌ماندگي و انحطاط آموزش و پرورش و آموزش عالي،
و اعتراض به تحقير و تبعيض و سركوب معلمان و استادان.

هموطنان عزيز،
در شرایطی که پی‌درپی دزدیهای چندمیلیاردی آخوندهای حاکم برملا می‌شود. کلاس درس کودکان ما در مناطق محروم یا چادر و کپر است یا اتاقهای مخروبه. و بچه‌ها به‌جای صندلی و نیمکت روی حلبی می‌نشینند.
بچه‌های آبادان در گرمای طاقت‌فرسا در کانتینرهای آهنی درس می‌خوانند.
در سقز در منطقه‌یی با هفتاد روستا، حتی یک مدرسه وجود ندارد. و دختربچه‌ها آرزویشان این است که مشق بنویسند.
در سیستان و بلوچستان، 100 هزار دانش‌آموز، معلم ندارند.
در تهران، بسیاری از کلا‌سها آن‌قدر فشرده و متراکم است که نفس کشیدن را مشکل کرده است.
بسیاری از مدارس آن‌قدر فرسوده‌اند که هرروز می‌تواند بلایی مثل شین‌آباد پیرانشهر بر سر بچه‌ها بیاورد.
در آذربایجان غربی کلاسهای صدها مدرسه در کانکسها برگزار می‌شود.
در خراسان شمالی هزاران دختر و پسر دانش‌آموز در آستانة ترک تحصیلند.
در چهارمحال و بختیاری در برخی مناطق به خاطر نبودن معلمان زن، دختران امکان درس خواندن را ازدست‌داده‌اند.
در حومه‌های فقرزده شهرهای بزرگ که 18 میلیون جمعیت را در خود جا داده، کم نیستند شهرکهایی حتی یک دبستان و دبیرستان هم ندارند.
هرسال دست‌کم یک‌چهارم دانش‌آموزان ایران ناچار به ترک تحصیل می‌شوند و عده‌یی از آنها به کودکان کار اضافه می‌شوند که جمعیتشان امروز بین ۲ تا ۵ میلیون نفر است.
در سالهای اخیر آخوند روحانی بسیاری مدارس روستایی را برچیده است تا در بودجه صرفه‌جویی کند.
بودجة آموزش و پرورش در سال جاری نزدیک به 26 هزار میلیارد تومان است. در مقابل بودجه نظامی، امنیتی و صدور تروریسم در همین سال بیش از 70 هزار میلیارد تومان است.
خصوصی‌سازی آموزش در ایران، که دولت آخوند روحانی در پی گسترش آن است، آموزش را وسیلة تجارت کرده است. این سیاست مثل خصوصی‌سازی بنگاههای اقتصادی فقط نابسامانی و پسرفت هر چه بیشتر به بار آورده است. عمدة هزینه مدرسه‌ها را به دوش خانواده‌های فقیر انداخته‌اند، هشتاد درصد دانشجویان کشور ناچار شده‌اند در دوره‌های شهریه‌یی تحصیل کنند. کیفیت آموزش آشکارا تنزل کرده و سطح زندگی معلمان و استادان سقوط کرده است.
بدتر‌شدن وضعیت آموزش‌وپرورش نتیجة سیاست آگاهانه‌یی است که به دستور خامنه‌اي تحت عنوان تحول آموزش‌وپرورش از سال 90 به اجرا درآمده است. این تحول یک سیاست عمیقاً ارتجاعی و فاشیستی است که هم‌اکنون توسط دولت روحانی پیگیری می‌شود و نتیجة آن سلطة حوزة قم بر محیطهای آموزشی از طریق فرستادن چند هزار آخوند به مدارس، هم‌چنین تلاش برای تزریق ایدئولوژی زن‌ستیزی به مدارس و نیز تجاری کردن هر چه بیشتر آموزش‌وپرورش است. اما جامعة فرهنگيان به ويژه معلمان شريف در برابر اين سياست به مقاومت برخاسته‌اند.

دانشجويان عزيز!
امروز خواستهای جوشان شما برای آزادی و برخورداری از یک محیط آموزشی دموکراتیک با استبداد قرون‌وسطایی حاکم در تعارض قرارگرفته است.
 اختناق حاکم که دانشگاهها را از هر طرف به بند کشیده، بايد درهم‌شكسته شود.
تفتيشها، سركوبها و آزارها از سوي نهادهای امنیتی به‌خصوص حراست، و نمایندگیهای ولی‌فقیه و بسیج، حقيرتر از آن  است كه ارادة شما براي آزادي را به زنجير بكشد.
بايد آخوندهاي حاكم را به چالش كشيد كه چرا  بخش عمده‌یی از بودجه دانشگاهها، صرف سرکوب و خفقان حاکم بر آن می‌شود؟ چرا از خوابگاهها گرفته تا کارگاهها و آزمایشگاهها یا سلف‌سرویس و سایر امور رفاهی، ‌سال به سال بیشتر دچار کمبود و خرابی و عقبگرد می‌شوند؟
چرا بودجه مهمترین‌ دانشگاههای کشور شامل دانشگاه تهران، دانشگاههای شیراز، اصفهان، تبریز، و دانشگاههای شریف و امیرکبیر و علم و صنعت از بودجه‌یی که دولت روحانی به حوزه‌های آخوندی اختصاص داده، کم‌تر است؟
چرا فارغ‌التحصيلان شغلی متناسب با دانش و تخصص خود ندارند یا اصلاً شغلی پیدا نمی‌کنند؟  چرا عده‌يي از آنها به مسافرکشی یا مشاغل نظیر آن رو آورده‌اند. و آخوندها چه بلايي بر سر دانشگاهيان ايران آورده‌‌اند كه امروز برخي لیسانسیه‌های بیکار در میان کارتن‌خوابها هستند.
با اين همه،  مطمئناً روزگار حاكميت اجبار و جهل و ارتجاع دوام نخواهد آورد و مغلوب آزادي و حقيقت خواهد شد.

هموطنان عزیز،
جنبش شجاعانة معلمان که سال گذشته در بیش از ۹۰ شهر بروز یافت و پنج رشته تظاهرات بزرگ و سراسری به‌پا کرد، از یک سو ارادة تحسین برانگیز خواهران و برادران آموزگار ما برای ایستادگی در برابر استبداد و فقر و نابرابری را نشان داد و از سوی دیگر اساسی‌ترین عملکردها و خطوط ولایت‌فقیه در آموزش‌وپرورش را به چالش کشید.
مهمترین خواستهای معلمان که بارها در خلال تظاهرات یا انتشار اطلاعیه‌های آنها اعلام شد، به روشنی بر هم زدن نظام استبدادی و غارتگرانة حاکم بر آموزش‌وپرورش را هدف قرار داده است. یعنی:
آزادی معلمان زندانی
رسمیت یافتن حق اعتراضات صنفی فرهنگیان
تأمین حقوق دانش‌آموزان
آزادی فعالیت کانونهای صنفی
مشارکت معلمان در ساختار آموزشی
برقراری نظام آموزش رایگان
و رفع تبعیض و نابرابری نسبت به معلمان
روشن است که آموزگاران به‌پاخاسته، خواستها‌یی را مطرح کرده‌اند که در کشش یک تظاهرات مسالمت‌آمیز و صنفی است. با این حال استبداد حاکم یارای نزدیک شدن به هیچ‌یک از همین خواستها را ندارد و آن را با موجودیت پوسیدة خود در تضاد می‌بیند.
به خواهران و برادران معلم مان در سراسر ایران درود می‌فرستیم.
رفتار وحشيانة رژيم جهل وجنايت با اعتراضهاي معلمان و ضرب وشتم و دستگيري آن‌ها موجي از محكوميت و انزجار  بر انگيخت.
صحنه‌ها و تصاوير اعتراضات شجاعانه معلمان و شعارها و دستنوشته‌های پرمعناي آنها كه می‌گویند:
 «ما از فرق مي ناليم نه از فقر»، ”خط فقر 3میلیون، حقوق ما یک میلیون”،” حرمت معلم زير پاي تورم و گراني”، حمايت و تحسين عموم هموطنانمان را به دنبال داشت.
ايستادگي معلمان و فراخونهاي پي در پي آنها به ادامه اعتراضات، نشان داد كه اين همبستگي و ارادة حق طلبي از تبعيض و ستم حاكم، بسا قويتر است.
راستی چرا در ميهن ما كه داراي غني‌ترين فرهنگ و تمدن و سنتهاي تعليم و تربيت است، معلمان تحقير مي‌شوند؟
 چرا در كشوري با اين همه منابع سرشار نفت وگاز ، سه چهارم معلمان زير خط فقرند و  فرياد مي‌زنند: ” معلم نان ندارد، معلم مسكن ندارد معلم قرض دارد”
چرا بسياري از آنها در شیفت دوم کاریشان به مشاغلی مثل مسافرکشی و حتی دستفروشی رو آورده‌اند و فرياد مي‌زنند”كارد به استخوان رسيده - تبعيض و بيعدالتي تا كي” ؟
چرا  معلمان پیش دبستانی ناچار مي‌شوند براي مطالبة حقوقشان همراه با كودكان خردسال خود شبها در مقابل مجلس رژیم تحصن ‌كنند؟
چرا معلمان را آن قدر تحت فشار گذاشته‌اند كه تنها در استان خوزستان، ۷۰۰۰معلم شریف به امان آمده و خواستار كناره‌گيري مي‌شوند.
و چرا آن معلم بازنشسته در سنقر، چنان كارد به استخوانش مي‌رسد كه در ساختمان فرمانداري خود را به آتش مي‌كشد؟

معلمان آزاده!
به شما زنان و مردان دلير در سراسر ايران درود مي‌فرستم كه زير اين همه اين فشار و سختي، خود آموزگار ايستادگي و اعتراض شده‌ايد.
به شما درود می‌فرستم كه پرچم حق‌طلبي و آزاديخواهي را در دهها شهر ايران به اهتزاز درآورديد.
در برابر آخوندها و عوامل آنها كه كمترين توجهي به فريادهاي شما نمي‌كنند، مهمترين كار بازهم اعتراض است.
اگر از داراييهاي توقيف شده پس از رفع تحريمها پولي آزا‌د مي‌شود بايد صرف رفاه شما شود.
اجازه ندهيد دارايي مردم ايران بيش از اين براي جنگ در سوريه و عراق و يمن خرج شود.
محروم كردن شما از حداقل معیشت و مسکن و بیمه و درمان بايد به پايان برسد
و ناديده گرفتن منزلت والاي شما بايد متوقف شود.
فرهنگیان و دانشگاهیان ایران،
تعارض میان دانش‌آموزان، دانشجویان، فارغ‌التحصیلان، معلمان و استادان و به طور کلی نسل آگاه و تحصیلکرده با رژیم حاکم، کمتر زمانی به‌شدت و حدت امروز بوده است.
4 میلیون دانشجو، میلیونها فارغ‌التحصیل و 13 میلیون دانش‌آموز و بیش از یک میلیون معلم و استاد، راه و رسم و زندگی و جامعه‌یی را می‌خواهند که هم‌جنسی و شباهتی با اوضاع تحت حاکمیت آخوندها ندارد. در واقع ارتشی از جوانان تحصیلکرده پدیده آمده که از آگاهی و دانش و تخصص بالایی برخوردارند، اما نقش و سهمی در سیاست و اقتصاد کشور خود ندارند و با رژیم فاسد و مستبد حاکم به تعارض رسیده‌اند.
نسل دانش‌آموز و دانشجو از تحمیل و اجبار به ستوه آمده است. تشنه نوجویی است، شیفتة دانش و تکنولوژی و پیشرفت است و با هر چیزی که رنگی از رژیم حاکم دارد سر ستیز دارد. شرط اول پیشرفت و نو شدن، البته آزادی است. شرط اول، انتخاب آزادانه است، شرط اول، احترام به عقیده و انتخاب هر نوجوان و جوان ایرانی است.
آری، این یک نسل پرسشگر است که می‌خواهد چون و چرا کند. می‌خواهد خودش انتخاب‌کننده باشد، می‌خواهد خودش برگزیند که چه زندگی و راه و رسمی در پیش بگیرد، چه رشتة تحصیلی یا شغلی داشته باشد و برای چه هدفهایی تلاش کند. اما مهم‌ترین و والاترین انتخابش آزادی است. و همین انتخاب است که مایة بی‌ثباتی دائمی رژیم ولایت‌فقیه شده است.

فرهنگیان و دانشگاهیان ایران،
نشانه‌های بسیاری، که هرروز بر شمار آن افزوده می‌شود، فریاد می‌زند که دوران تازه‌یی در حال طلوع است.
هم‌چنان که رهبر مقاومت مسعود رجوی گفته است: «اکنون دیگر از یک نقطه عطف در سرنوشت این رژیم گذشته‌ایم. … ما با یک دشمن زهر خورده و کیفا ضعیف‌تر روبرو هستیم و این چیزی قابل پوشاندن و واژگونه نمایی نیست و به سرعت در میدان عمل به اثبات می‌رسد».
رژیم حاکم به رغم جنایتهای هرروزه‌اش به دوران پایانی خود رسیده است و حالا دوران قدبرافراشتن جنبش آزادی ایران از زیر خاکستر سرکوبهاست و شما جوانان آگاه و آزاده ایران در صف مقدم این جنبش قرار دارید.
بر شماست که علیه تسلیم و ترس و انفعال که رژیم حاکم آن را ترویج می‌کند، شورش کنید.
خاموشی و سکوت، پذیرش وضع موجود، تن دادن به اجبار و ارعاب، تسلیم شدن به انتخاب میان بد و بدتر، همه و همه الگوی تحمیل شده ولایت‌فقیه است که باید آن را از بنیاد به هم زد.
اراده و خلاقیت تک تک شما، قدرت همبستگی‌تان و نیروی عظیمی که در عشق شما به آزادی نهفته است، همان چیزی است که رژیم حاکم با تمام قوا آن را پنهان و انکار می‌کند. حال آن که کلید تغییر در دست شما مردم ایران است. امروز روز اتحاد معلم، کارگر و پرستار است.

جوانان و نوجوانان دلیر ایران!
شما ادامه مسيري هستيد كه از آن پيشتازان مجاهد  و مبارز به‌پا خاستند. سازمان مجاهدين خلق ايران كه حالا پنجاه ساله شده از ميان شما جوانان آگاه برخاسته است.
شما الگوهاي درخشاني در تايخ ميهن تان داريد كه توانسته‌اند در سخت‌ترين اوضاع بن بست‌ها را بشكنند.
و  همين امروز قهرمانان پايداري ـ  از مجاهدان آزادي در ليبرتي تا زندانيان سياسي در سراسر ايران و شهيداني همچون شاهرخ زماني ـ  را پيش روي خود داريد كه راه روشن فردا را نشان مي‌دهند.
از این پس تحولات بسیاری به زیان رژیم در راه است. هریک از آنها را به فرصتی برای اعتراض و مبارزه تبدیل کنید.
به یاری معلمان به‌پاخاسته برخیزید و سایر هموطنان را برانگیزید که به این جنبش بپیوندند.
برای ایجاد انجمنها و تشکلهای صنفی، و هر زمینه‌یی که مبارزة جمعی شما را امکان‌پذیر کنید، بکوشید.
امروز باید همة اقشار ملت ما دست در دست هم برای کسب آزادی متحد و همدل و همزبان شوند.

هموطنان عزيز،
ایران فردا یک آموزش‌وپرورش پیشرفته نیاز دارد که برای همة فرزندان ایران رایگان و الزامی است. آموزش و پرورشی که از هر گونه انقیاد سیاسی و فرهنگی رها شده و شهروندان را به مشارکت سیاسی بر می‌انگیزد.
هم‌چنین، یک آموزش عالی دموکراتیک بر اساس استقلال مؤسسات آموزش عالی و به رسمیت شناختن آزادی آکادمیک.
یک نظام ورزشی فراگیر که اصل اساسی آن دسترسی رایگان و بدون تبعیض جوانان و نوجوانان شهر و روستا به انواع امکانات ورزشی است که فعالیت آزادانه و برابر دختران و زنان سراسر کشور در عرصه‌های گوناگون ورزشی را فراهم می‌سازد.
ما می‌گوییم وجود ملیتهای ستمزده، نیروی بزرگ و مؤثری برای سرنگونی رژیم و کسب آزادی است، پس باید شخصیت چند فرهنگی و چند زبانی ایران را غنیمت شمرد.
هموطنان ما که از ملیتها و فرهنگها و زبانهای گوناگون برخوردارند، باید بتوانند به طور برابر در تصميمهاي‌ ملی مشارکت کنند، باید بتوانند هویت فرهنگی و دینی و زبانی خود را حفظ کنند، و باید بتوانند به زبان مادری خود سخن بگویند، کار و تحصیل کنند و آن را اشاعه دهند.
ما بر آنیم که اختناق و سانسور را در همة اشکال آن از میان برداریم. این شاهراهی است به سوی یک نظام دموکراتیک.
ما برآنیم که از بیان آزادانه و فعالیت بدون محدودیت، شرایط انتخاب آزادانه را فراهم سازیم و مشارکت سیاسی را شکوفا کنیم.
بگذارید دروازه‌های جهان و تمام دانش و اطلاعات آن به روی جوانان ایرانی گشوده شود.
ما بر برابری همة مردم ایران تأکید داریم؛
برابری همگان در انتخاب کردن و انتخاب شدن،
برابری زن و مرد در همة حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی
و برخورداری همگان از فرصتهای برابر در آموزش‌وپرورش، آموزش عالی، اشتغال و کسب و کار.
بله، ما در پی نظم تازه‌یی هستیم، بر اساس آزادی و دموکراسی و برابری.
نیروی این تحول بزرگ، شما جوانان آگاه و آزادة ایرانید و همة شما را برای برپایی ایران آزاد و دموکراتیک فرا می‌خوانم
سلام بر دانش‌آموزان و دانشجویان
سلام بر معلمان و استادان
سلام بر آزادی.