کل نماهای صفحه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

ايران- پیام مریم رجوی به مناسبت روزجهانی کارگر- اول مه ۲۰۱۶-11ارديبهشت,1395


ايران- پیام مریم رجوی به مناسبت روزجهانی کارگر- اول مه ۲۰۱۶11ارديبهشت,1395
ايران- پیام مریم رجوی به مناسبت روزجهانی کارگر- اول مه ۲۰۱۶11ارديبهشت,1395
ايران- پیام مریم رجوی به مناسبت روزجهانی کارگر- اول مه ۲۰۱۶11ارديبهشت,1395



کارگران و زحمتکشان ایران، اخراج شدگان، بیکاران و میلیون‌ها زن و مرد شرافتمندی که زیر تیغ اخراج‌ها، قراردادهای سفید و موقت و حقوق‌های پرداخت نشده به زندگی در ترس و فقر و ناامنی محکوم شده‌اید!

عید جهانی کارگران بر همه شما مبارک.

هرچند که آخوندهای دژخیم و غارتگر زندگی را بر شما تیره و تلخ کرده‌اند، اما رودرروی این رژیم، روز جهانی کارگر را - به‌مثابه سمبل جهانی مبارزات کارگری و روز نویدبخش رهایی از ستم و بهره‌کشی جشن می‌گیریم. چرا که در رنج‌های شما و اراده و قدرت‌تان برای پایان دادن به‌این رنج‌ها نیروی آزادی و رهایی نهفته است.

یاد شاهرخ زمانی، کارگر مبارز و زندانی سیاسی دلیر به‌خیر؛ که در مبارزه برای برپایی سندیکای کارگری زندانی شده بود و سال گذشته تحت فشارها و رفتار ضد انسانی دژخیمان، در زندان‌های خامنه‌ای جان‌ باخت

و درود به زندانیان سیاسی کارگر که در شکنجه‌گاه‌ها مقاومت می‌کنند و کارگران دلیری که با پذیرش خطر اخراج خود به‌پایمال شدن ابتدایی‌ترین حقوق و آزادی‌های کارگران اعتراض می‌کنند.سال گذشته، از نظر اعتراض‌ و مقاومت در محیط‌های کارگری سال پرباری بود و کارگران در واحدهای تولیدی همه استان‌ها،بی‌وقفه به اعتصاب، راه‌پیمایی، برپایی اجتماعات اعتراضی یا به انتشار بیانیه‌های اعتراض‌آمیز دست زدند.

هم‌چنین بارها از شهرهای مختلف به تهران رفته در برابر مجلس و ریاست جمهوری ارتجاع و وزارت‌خانه‌های مختلف یا بنیاد ضد مستضفعان و سایر مراکز حکومتی گردهم‌آمدند و با این عمل، این حقیقت را بازگو کردند که از نظر کارگران و زحمتکشان ایران، منشأ تیره‌روزی اکثریت مردم ایران و مدافع اصلی بهره‌کشی و ستم و تجاوز علیه حقوق کارگران ولایت فقیه است.

در ورشکستگی بی‌وقفة‌ کارخانه‌ها که سال گذشته باعث تعطیلی 60٪ مراکز صنعتی[1] شده، قبل از هر کس این کارگران‌اند که کار و زندگی خود را از دست می‌دهند، بدون این که حتی قادر به‌پس گرفتن مطالبات‌ خود شوند، در واگذاری کارخانه‌ها و مزایده‌های متقلبانة‌ مربوط به‌آن، در فساد اقتصادی و گسترش بازار قاچاق هم چنین در ورشکستگی بانک‌ها و افزایش واردات کالاهای خارجی، نخستین و مهم‌ترین قربانی، کارگران ایران‌اند.

هم‌چنان‌که سیاست خیانت‌کارانه تخصیص بخش مهمی از درآمدهای کشور به هزینه جنگ و کشتار در سوریه، قبل از همه، کارگران ایران‌ را فقیرتر‌ و محروم‌تر می‌کند.

اکنون‌ سال‌هاست که حداقل دستمزد کارگران حول و حوش فقط یک دلار برای هر ساعت ثابت مانده. اما از سال ۸۸ تاکنون قدرت خرید کارگران به‌میزان ۱۸۷ درصد سقوط کرده است[2]. به‌گفته مقام‌های رسمی، ۶۰ درصد کارگران در موقعیتی نیستند[3] که حتی همین حداقل دستمزد را دریافت کنند. در حالی که دستمزد ساعتی یک دلار کارگر ایرانی حتی به اندازه یک چهارم دستمزد کارگران در بحران‌زده‌ترین اقتصادهای جهان نظیر یونان نیست[4].

سونامی اخراج‌ها که در دولت آخوند روحانی شدت یافته، روزانه گروه گروه از کارگران را به ارتش میلیونی بیکاران اضافه می‌کند. برطبق برآوردهای رسمی، شمار کارگران بی‌کار شده بیش از یک میلیون نفر است[5] و در دو سال اخیر ۱۶۶هزار صنعتکار شغل خود را از دست داده‌اند.[6]



کارگرانی هم که هنوز کار خود را از دست نداده‌اند، زیر فشار حقوق‌های پرداخت‌نشده خود هستند و به‌خاطر قراردادهای موقت یا سفید امضا که به‌آن‌ها تحمیل شده، امنیت شغلی ندارند.

این قراردادها که به‌گزارش وزارت کار، درحال‌حاضر ۹۳٪ نیروی کار ایران را در برگرفته[7]، از رذیلانه‌ترین طرح‌های رژیم ولایت فقیه علیه حقوق کارگران ایران است و از آغاز برای به‌انقیاد کشاندن و ارزان‌سازی نیروی کار به‌آن‌ها تحمیل شده است.

کارگران ایران از کم‌مزدترین کارگران و از آسیب‌پذیرترین نیروهای کار در برابر اخراج‌‌ها در تمام جهان‌اند و از ناامن‌ترین موقعیت‌های شغلی برخوردارند.

هرچند که در ایران یک رکود دهشتناک اقتصادی برقرار است، اما فراتر از آن، عامل درجه یک فلاکت زندگی کارگران بی‌اعتنایی آخوندهای حاکم به سرنوشت کارگران است که آن‌ها را قربانی سیاست‌های تبهکارانه خود می‌کنند.

غارت ثمره جان و زندگی‌ کارگران و سرکوب اعتراض‌های حق‌طلبانه آن‌ها یکی دیگر از مشترکات جناح‌های حاکم در رژیم ولایت فقیه است. ازاین رو، به گواهی گزارش‌ها و آمارهای رسمی، وضع کارگران ایران سال به سال بدتر می‌شود.

وضعیت شرم‌آور سکونت‌گاه‌ها و کمپ‌های کارگران در نقاط مختلف کشور به‌ویژه در منطقه پارس جنوبی و در عسلویه و نخل تقی، داغ ننگی بر پیشانی آخوندهای حاکم است.

آن‌ها در تبلیغات خود عسلویه را «تمدن بزرگ نفتی» یا «پایتخت انرژی کشور» نامیده‌اند. اما تمدن آخوندها شرایطی است که در آن ده‌ها هزار کارگر محروم در اتاق‌های کوچک و متراکم و به‌شدت آلوده‌یی که پر از ساس و کنه است گنجانیده شده‌‌اند، غذا اندک و بی‌کیفیت است و پی‌درپی به مسمومیت کارگران می‌انجامد، وسایل حمل و نقل بسیار فرسوده است و هر سال شمار زیادی از کارگران را به قتل می‌رساند، رواج سهل و ساده مواد مخدر بخش زیادی از آن‌ها را به‌تیره روزی کشانده، آب شیرین تقریباً وجود ندارد، تسهیلات درمانی و بهداشتی ناچیز است و کارگران به زیستن در شرایط نزدیک به بردگی محکوم شده‌اند.

آخوندها حکومت خود را بر چنین فقر و فلاکتی برقرار کرده‌اند. آن‌ها نه می‌خواهند و نه‌ می‌توانند کم‌ترین تغییری در این وضعیت ایجاد کنند.

به‌همین دلیل، به‌دست آوردن حداقل حقوق کارگران و زحمتکشان ایران، بدون تغییر رژیم ولایت فقیه امکان‌پذیر نیست. آزادی تشکل‌های مستقل، برپایی اعتصاب‌ها و اجتماعات‌ اعتراضی، جمع شدن بساط قراردادهای موقت و سفیدامضا، انحلال شرکت‌های پیمانکاری تأمین نیروی کار، پرداخت به‌موقع دستمزدها و دادن تمام مطالبات معوقه، برخورداری از بیمه‌ درمانی و بیکاری و سایر خواست‌هایی که به‌درجات باعث آزادی و رهایی کارگران می‌شود موجودیت رژیم ولایت فقیه را تهدید می‌کند و از این‌رو به‌دست آوردن هر یک از آن‌ها در گرو مبارزه علیه تمامیت این رژیم است

کارگران و زحمتکشان دلیر!

رژیم بحرانزده آخوندها در مقابل اتحاد و مبارزه مشترک شما ضربه‌پذیر است. ایستادگی شما برای مطالبه حقوق انکار‌ناپذیرتان بخش بزرگی از مبارزه تمامی مردم ایران برای رهایی و برچیدن استبداد مذهبی است.

اگر به تاریخچه جنبش مقاومت در برابر رژیم آخوندی مراجعه کنید خواهید دید که در دوران مبارزات سیاسی و ضد ارتجاعی و انتشار نشریه‌هایی مانند بازوی انقلاب و فریاد گودنشین، در تمامی سالهای مقاومت انقلابی و در صفوف ارتش آزادیبخش ملی، کارگران پیشتاز و آگاه ایران، همواره حضوری درخشان داشته و دارند.

دور نیست روزی که کارگران و زحتمکشان دلیر ایران و جوانان اشرف‌نشان و رزمنده میهنمان با تشکیل یکان‌های ارتش آزادی دست در دست قیام‌کنندگان برای استیفای آزادی‌ها و احقاق حق بزرگ حاکمیت ملت ایران به‌پا خیزند. و دور نیست روزی که در ایران رها شده از ستم آخوندها، تمامی اقشار محروم و ستمدیده مردم ایران به حقوق بنیادین انسانی و به آزادی و عدالت اجتماعی و به برابری و رفاه و سعادتی که شایسته آن هستند، دست یابند.


روز جهانی کارگر بر همه شما مبارک!

۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

ايران-پیام تسلیت مریم رجوی به مردم خرم‌آباد به مناسبت درگذشت مادرمجاهد معصومه کوشکی29 فروردين, 1395

ايران-پیام تسلیت مریم رجوی به مردم خرم‌آباد به مناسبت درگذشت مادرمجاهد معصومه کوشکی29 فروردين, 1395



راستی که او شوق مجسم هموطنان لر برای پیوستن به مجاهدین و ارتش آزادی و یکی دیگر از مظاهر پایداری زن ایرانی در برابر رژیم ولایت فقیه بود.

او با به‌خطر انداختن مکرر جان و زندگی خود برای رساندن جوانان لر به اشرف، خانه و خانمان ودارایی‌اش را در مسیر مجاهدت برای آزادی مردم و مهینش، در طبق اخلاص گذاشت و در اوج رستگاری چشم از جهان فروبست.
فقدان مادر مجاهد معصومه کوشکی را به مردم خرم‌آباد‌، به خانواده او به‌ویژه فرزندان‌ مجاهدش عاطفه و سعید دالوند تسلیت می‌گویم و به روان پاکش که اینک در کنار فرزند شهیدش و در جوار رحمت حق آرامش ابدی یافته است، درود می فرستم.

۱۳۹۵ فروردین ۲۸, شنبه

پیام همدردی مریم رجوی با هموطنان در مناطق سیل‌زده ایران فرودين 1395


پیام همدردی مریم رجوی با هموطنان در مناطق سیل‌زده ایران

جاری شدن سیل در ۹ استان ایران را که منجر به مرگ تعدادی از هموطنان و خسارات بسیار زیاد شد، به هموطنان مصیبت‌دیده و خانواده‌های داغدار، صمیمانه تسلیت می‌گویم.
گستردگی خسارت‌های ناشی از سیلاب‌ها،  گذشته از فقدان سیستم‌های امدادرسانی، به‌ویژه ناشی از بی‌مسئولیتی تبهکارانه آخوند‌های حاکم است که  با تصمیم‌های پرهرج و مرج یا به‌اجرا گذاشتن طرح‌هایی با مقاصد صرفاً غارتگرانه‌، آشفتگی شدیدی در خانه‌سازی‌ها و گسترش شهرها و حومه‌ها ایجاد کرده‌اند که در آن کم‌ترین پیش‌بینی و تدبیری برای حفاظت از مناطق مسکونی در برابر سیلاب‌ها و حوادث طبیعی دیگر وجود ندارد. این‌هم یکی دیگر از انواع بلاهایی است که اشغال کشور توسط آخوندها به‌بار آورده و تنها با پایان این اشغالگری امکان جبران آن متصور است.
عموم هموطنان به‌ویژه در شهرهای هم‌جوار مناطق سیلزده را به همبستگی و همیاری با سیلزدگان فرامی‌خوانم.

۱۳۹۴ اسفند ۲۹, شنبه

ایران-پیام نوروزی ومراسم تحويل سال دراورسوراوازباحضور مريم رجوي ـنوروز۱۳۹۵‎

فقط سخنرانی خانم مريم رجوي در مراسم تحويل سال نوروزسبک شده برای استفاده هم وطنان داخل کشور

۱۳۹۵مراسم تحويل سال در اورسوراواز با حضور مريم رجوي ـنوروز

پیام نوروزی مریم رجوی سبک شده برای استفاده هم وطنان داخل کشور

ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است
ایران-پیام نوروزی مریم رجوی 1395عید نوروز، جشن فرارسیدن حتمی بهار و آزادی و شادکامی است

حلول سال نو، عید نوروز و آغاز بهار بر همه شما مبارک!

هموطنان عزیز!
مادران و  پدران گرامی!
برادران و خواهران عزیرم!
جوانان پرشور و نوجو و نوخواه ایران زمین!
زنان و مردان دلیر در زندان‌های سیاسی که در بند و اسارت به استقبال نوروز می‌روید،
مجاهدان قهرمان در زندان لیبرتی که پیام آور بهار و نوروز ایران زمین هستید،
ایرانیان دور از وطن در چهار گوشة جهان که با نوروز و سفره هفت‌سین، ایران، این زیباترین وطن را، به خانه و خانواده خود می‌آورید،
حلول سال نو، عید نوروز و آغاز بهار بر همه شما مبارک!
باشد که فرخندگی نوروز، همه روستاها و شهرهای کشورمان و تمام روزها و لحظه‌های زندگی شما را فراگیرد و دیوهای عمامه‌ به‌سر را براندازد. باشد که به بنا به دعای زرتشت:
منش بد شكست بيابد، منش نيك پيروز شود،
دروغ شكست بيابد و راستي بر آن چیره شود.

هموطنان عزیزم
نوروزی و شادکامی، اگرچه به سرقت رفته، اما حق شماست. آزادی و رفاه و امنیت حق شماست. حقوق بشر، انتخابات آزاد و جدایی دین و دولت حق شماست. مبارزه برای یک زندگی عادلانه و یک کشور بدون اعدام و شکنجه و قیام برای به زیر کشیدن ولایت فقیه حق شماست. این حق را باید به کرسی نشاند و  غاصبان و سرکوبگران را سرنگون کرد. در این مسیر، ما همه یک دل و یک تن واحدیم. به قول مسعود «هر كس كه خواهان سرنگوني استبداد ديني و آزادي و حاكميت جمهور مردم و رأي مردم است با ما  و ما با او هستيم».

خوشا پایداری و استقامت شما که سال گذشته سایت‌های بمب اتمی را متلاشی و تعطیل کرد حالا نوبت درهم‌شکستن پاسدارخانه‌ها و بی‌دادگاه‌ها و شکنجه‌‌گاه‌هاست.
خامنه‌ای می‌خواست رژیمش را از چاله عقب‌نشینی اتمی بیرون بیاورد؛ اما در نمایش انتخابات‌‌ کل حکومت را به چاه انداخت. او می‌خواست در یمن و سوریه راه نفس رژیمش را باز کند. اما در یمن شکست خورد و در سوریه، مهم‌ترین فرماندهانش را به کشتن داد و به‌چنان وضعیت نزاری رسید که دست‌ به‌دامن دولت روسیه شد. هرچند که روسیه هم، به‌‌رغم‌  تمام بمباران‌ها و کشتارها در آن‌جا دوام نیاورد و باز هم رژیم بی‌پشتوانه شد.
پس به کارگران، معلمان، پرستاران و به‌خصوص به شما مادران‌ و زنان و مردان آزاده‌یی که در برابر اوین به‌اعتراض برخاستید، می‌گویم این شمایید که عید را می‌آورید.
شما که در زندان‌ها مقاومت می‌کنید، زندانیانی که جشن چهارشنبه سوری برگزار کردید و شما که فروزانتر از پیش در گوهردشت، شعار می‌دادید: « بزن آتش به اصل ولایت»، بله شما هستید که عید را می‌آورید!
شما که به مردم فقرزده و تهیدست کمک ‌می‌کنید و شما که در پیرامون خود، صلح و صفا و اعتماد و دوستی بذل می‌کنید، شما عید را می‌آورید!
عید آزادی با اراده‌های شما نزدیک می‌شود.
صدسال به‌ از این سال‌ها.

بهاران خجسته، نوروز پیروز و آغاز سال ۱۳۹۵ بر همه شما مبارک

۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

پیام مریم رجوی در آستانه سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران 27 اسفند1394سلام بر پیشوای فقید نهضت ملی ایران، دکتر محمد مصدق

پیام مریم رجوی در آستانه سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران 27 اسفند1394سلام بر پیشوای فقید نهضت ملی ایران، دکتر محمد مصدق

پیام مریم رجوی در آستانه سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران 27 اسفند1394سلام بر پیشوای فقید نهضت ملی ایران، دکتر محمد مصدق
سالروز ملی شدن صنعت نفت ، بار دیگر نام و یاد مصدق بزرگ پیشوای نهضت ملی ایران را زنده می‌کند. ۶۵ سال از آن ابتکار شجاعانه که با رنج و کوشش بسیار از جانب مصدق و یاران پاکبازش همچون دکتر حسین فاطمی شهید محقق شد می‌گذرد.
پس‌از آن، هم دیکتاتوری شاه هم دیکتاتوری شیخ تا توانستند برای به محاق بردن مصدق تلاش کردند.
در 28 مرداد استعمار، با همدستی دربار و مرتجعان مذهبی به سردمداری کاشانی که خمینی مرید و شیفته‌ او بود، دولت مصدق را با کودتا ساقط کرد.
شاه او را محاکمه کرد و خمینی از سیلی خوردن‌اش شکرگزاری کرد، رژیم شاه او را تبعید کرد و آخوندها گردآمدن بر سر مزارش را منع کرده و حتی نام او را بر خیابان‌های تهران تحمل نکردند. با این‌همه نام او در دل هر ایرانی احترام برمی‌انگیزد، ایستادگی او بر سر منافع مردم ایران ستودنی است و زمامداریش الگوی دمکراسی برای نسل‌های پیاپی است.

هنگام برقراری دیکتاتوری رضا شاه در مقابل این تصمیم که یک شخص هم شاه باشد، هم رئیس‌الوزرا و هم فرمانده کل قوا ایستاد و گفت: «اگر تکه‌تکه‌ام کنند ... زیر بار این حرف‌ها نمی‌روم، پس چرا خون شهدای آزادی را بی‌خود ریختید؟».
دو دهه بعد بر سر انتخابات آزاد در مقابل محمدرضا شاه ایستاد که تا انتخابات آزاد انجام نشود و مردم وکلای خود را انتخاب نکنند، وضع مملکت تغییر نخواهد کرد.
در دیوان لاهه با چنان شور و ایمان و یقینی از منافع مردم ایران دفاع کرد که ایرانیان حاضر اشک ریختند و قاضی انگلیسی به‌زیان کشورش و به‌سود ایران رأی داد. سپس در محاکمه نمایشی فریاد زد، گریست و اعتصاب غذا کرد تا پیامش را به تمام جهان و به‌نسل‌های بعدی برساند. تاریخ گواهی می‌کند که در بی‌دادگاه، طرف پیروز و سرفراز مصدق بود. و گواهی می‌کند که پیام او به نسل‌های پس از او رسید و راه مقاومت عادلانه را در پیش گرفتند.
در دادگاه نظامی شاه، مسعود بارها و بارها نام مصدق را تکرار کرد و ‌گفت:‌ من و دوستانم از فرزندان دكترمصدق هستيم.
او گفت: بعد از شهريور ۱۳۲۰ مصدق نفت را تبديل به يك شعار وانگيزه ملي كرد صفوف مردم را متشكل و شعله‌ها را فروزان‌تر ساخت.
مسعود گفت که «آن روز گرم تابستان، در تاريخ ايران، به سياهي و سردي تبديل شد. مصدق غروب استعمار و طلوع آزادي و استقلال را مي‌خواست».
به‌یاد می‌آوریم که سه هفته پس از سقوط دیکتاتوری شاه، در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در اجتماع بزرگی که بر سر مزار دکتر مصدق در احمدآباد برگزار شد، مسعود در کنار پدر طالقانی، رودرروی خمینی دجال، در سخنان پرشورش تجلیل و تقدیر از مصدق را به اوج رساند.
و یک سال بعد در گردهم‌آیی بزرگ مجاهدین در رشت، گفت: «در اين ترديدي نيست كه نسل به خون شسته ما ...مشعل كوچك خان و مشعل مصدق را هر چه محكمتر در دست خواهد فشرد».
این افتخاری برای مقاومت مردم ایران است که طی پنجاه سال نبرد با دو دیکتاتوری، نگذاشتند که دشمنان مردم ایران، مصدق را از نظرها پنهان کنند و پرچم او را به‌عنوان نماد آزادی‌خواهی و ایستادگی در برابر دیکتاتوری برافراشته نگه‌داشتند.
چنین است که پژواک صدای مصدق در تاریخ ایران هم‌چنان به‌گوش مي‌رسد که «مقصود اين است كه مردم در نيك و بد امور شركت كنند و مقدرات مملكت را به دست گيرند».
در سال۱۳۲۹، دکتر مصدق در طرح ملی شدن صنعت نفت نوشت:‌ «به نام سعادت ملت ايران و به منظور كمك به تأمين صلح جهاني ما  پیشنهاد می‌کنیم که صنعت نفت در سراسر کشور بدون استثناء ملی اعلام شود».
و حالا در ادامه تکاملی راه او، مردم و مقاومت ایران برآنند که «به نام سعادت ملت ايران و به منظور كمك به تأمين صلح جهاني» فاشیسم دینی را به زیر بکشند تا مردم ایران مقدرات مملکت را به‌دست بگیرند. آن روز به یقین فرا خواهد رسید.
سلام بر پیشوای فقید نهضت ملی ایران.


۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

ایران-سخنرانی مریم رجوی درمراسم بزرگداشت مادر احمدی14فرودین95وگزارشی کامل از مراسم خاکسپاری در تهران



کلیپ مراسم یادبود مادر مجاهد خانم عفت‌الشریعه شاه‌آبادی- مادراحمدي- تهران اسفند 94 

کلیپ سخنان مادر مجاهد خانم عفت‌الشریعه شاه‌آبادی- مادراحمدي


گرامیداشت مادر مجاهد عفت شاه آبادی (مادر احمدی) با حضور خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت
محمود احمدی:
به نام خدا، در آغاز خواستم تسلیت بگویم درگذشت مادر مجاهد احمدی را خدمت خواهر مریم و برادر مسعود و خدمت همرزم گرامی و عزیزش، عزیز رضاییها، خدمت همه خواهران و برادران مجاهد که مادر خودش را مادر همه آنها می‌دانست را تسلیت می‌گویم خدمت همه مادران فداکار زندانیان سیاسی. برای من مادر احمدی به‌عنوان یک شخصیت سیاسی استواری بود که از کوچکی بر روی همه ما تأثیر داشت. آنچه تأثیر داشت استواری و استقامت و شخصیتش بود.
او در زمانی که در حقیقت در بیدادگاه رژیم در سال 50 شرکت کرد، یک گم شده خودش را در مبارزاتی که 30سال در آن شرکت داشت پیدا کرد. بعد از کودتای 28مرداد او که در جبهه یاوران مصدق در کنار پدرم و آقای طالقانی بود و از نزدیکترین دوستان و یاوران آقای طالقانی هم بودند یک نکته خیلی روی ذهنش تأثیر گذاشت و این آن بود که در میان همه بازماندگان مصدق چهره‌یی که باید بایستد و در مقابل دیکتاتوری مقاومت کند و راه او را ادامه بدهد این چهره را نیافت. در جریان دادگاه مادر چیزی را در مسعود و در کمیته مرکزی سازمان که آنجا دفاع می‌کردند دید که همان کمبودی بود که در جنبش نهضت ملی مصدق می‌دید. توی این دادگاه وقتی مرکزیت سازمان و به‌ویژه مسعود آن‌چنان مهاجم در برابر رژیم شاه را محاکمه می‌کردند و رئیس دادگاه جرأت نطق کشیدن نداشت به‌خصوص وقتی مسعود دفاعیاتش در دفاع از نهضت ملی دکتر مصدق و خیانت شاه و دست نشاندگی شاه بود، این جریان یک مرتبه مادر را به یک نقطه جدیدی رساند. به یک کشفی رساند. در چهره مسعود چیزی را که نبود دید. بعد از این‌که در آنتراکت پشت سرش نماز خواندند رفت سراغ مسعود گفت تو باید بمانی با التماس بهش گفت، مسعود اگر تو نباشی، پس حرف ما را کی بزنه. سخنگوی ما کی باشه. این نه تنها به‌اصطلاح یک درک و یک کشف و درک سیاسی بلکه تبدیل به یک باور به مجاهدین و به مسعود شد که مادر تا آخر عمرش بر همین اساس حرکت کرد. این داستان هم‌چنان ادامه داشت در سال 54 و وقتی احمد زیر شکنجه شهید شد مادر بعدها به من گفت من یک خاطره‌یی می‌خوام برات بگویم، گفتم بگو، گفت وقتی احمد زیر شکنجه شهید شد، خامنه‌ای آمد منزل ما. دو ماه خامنه‌ای در سال 54 زندان بود و در آن به‌اصطلاح زندان یک مدتی هم سلول احمد بود. گفت وقتی آمد خانه ما پیش من و پیش پدرت، رو کرد به ما و گفتش که ببینید ما در این مبارزه هیچ کاره‌ایم. ما کاری نکردیم. هر کاری کردند بچه‌های شما و مجاهدین بودند. اینها بودند که همه شکنجه‌ها و مقاومتها را تحمل کردند همچنین آن نکته‌یی که باید از مادر بگویم نکته مربوط به سال 64 است. در انقلاب ایدئولوژیک. مادر در خواهر مریم رجوی همان چهره‌یی را که در سال 50 در مسعود یافته بود، در خواهر مریم دید و من می‌گویم اگر این ایمان و این عشق وجود نداشت، به خدا هرگز نمی‌شد این همه مصیبت، فشار، سرسختی را تحمل کرد. که دادن فرزندان بخش کوچکی از آن هست و رنجی که آنها کشیدند اصلاً قابل مقایسه نیست با هیچ رنجی، به این جهت من از حالا می‌گویم و واقعاً باور دارم که مادر در قبل از شهادتش نتیجه همه فعالیتها و رنجهای خودش را اول در این دنیا دید. در وجود مادرانی که به‌صورت یک لشکر یک جریان طولانی در سراسر ایران هستند و از راه و آرمان آزادی و فرزندانشان دفاع می‌کنند مانند مادر ستار بهشتی، مادر ریحانه. خوب در وجود اینها آثار آن فعالیتهای خودشان را، رنج و شکنج خودشان را دیدن و رفتن و من می‌گویم یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک الی راضیه مرضیه فدخلی فی عبادی و دخلی جنتی. و به تو درود می‌فرستیم و تعهد می‌دهیم که راه تو و آرمانت را تا به آخر در وفای به مسعود و مریم ادامه دهیم، تا آزادی ادامه دهیم. مجاهد بمانیم و مجاهد بمیریم.
سهیلا صادق:
قبل از هر چیزی درگذشت و فقدان مادر عزیزمان، خانم احمدی عزیز را خواهر مریم به شما، به عزیز، سمبل و پرچمدار همه مادران شهدا و مادران مجاهد و به برادر محمود و به برادرم دکتر جواد و... عزیز که امروز این‌جا نیست، اول تسلیت می‌گویم. دلم می‌خواهد یعنی در واقع وظیفه خودم می‌دانم قبل از هر چیزی از تأثیرات مشخص مادر احمدی روی خودم صحبت بکنم. خانم احمدی را من سال 50 در جریان دادگاهها دیدم و بعد هم که خوب دم در زندان قزل قلعه و همین‌طور در زندانها، کمیته شهربانی، بعد هم که زندان مشهد، مشخصاً مدتی که می‌رفتیم، خوب دائماً می‌دیدم و در همه جلسات خانواده‌ها که همیشه بودند، در همه فعالیتها. اگر بخواهم بگویم چه تصویری از مادر همیشه توی ذهنم بوده و هست، یک زن مقاوم، جدی، خیلی خیلی صبور، صبور به مفهوم ایستادگی و استحکام و استقامتشان بگذارید من این را بگویم که آن موقع، سال 50، حالا برادر محمود هم اشاره کردند، خب برای همه روشن هست، نه اینترنتی بود و نه دوربینی بود و نه تلفنی بود که بشود این خبرها را به جایی رساند. فضا اصلاً فضایی بود که کسی فکر نمی‌کرد حتی بتواند این صدا به یک نفر بیرون برسد. توی دادگاهها را الآن برادر محمود اشاره کردند. ولی توی این صحنه مقهور نشدن، ایستادن، خوب اینها آن چیزهایی بود که کمااین‌که بعدش، اینها آن چیزایی بود که خیلی تأثیرگذار بود. مثلاً فرض کنید تجمع بود می‌خواستیم اعتراض کنیم به چیزی، جلوی در دادرسی ارتش، حتماً خانم احمدی در صف اول بود. توی همان جمعهای خانواده‌ها که تشکیل می‌شد، که اشاره کردند محور تشکل فاطمه امینی بود، آنجا بهترین ظرف بود برای این‌که فرض کنید بچه‌هایی مثل خود من که در واقع بتوانیم آموزش بگیریم، ارتباطاتمان بتواند وصل بشود و خوب البته ساواک هم حمله می‌کرد، سعی می‌کردند با دستگیری خانواده‌ها مانع آن بشوند، ولی هیچ چیزی جلودار خانم احمدی و این مادران قهرمان ما نبود و اینها بودند که از جمع‌آوری کمک مالی تا پخش اطلاعیه، از هیچ فعالیتی فروگذار نمی‌کردند و همیشه تو صف مقدم بودند. این همان سنتی است که مادرانمان که گفتم الآن عزیز این‌جا خودشون به‌عنوان پرچمدار و پیشتاز هستند. این مادرها پایه‌گذاری کردند و الآن این سنت است که شاهد گسترشش توی همه جای ایران و توی این ابعاد گسترده اجتماعی هستیم و چنین پشتوانه‌یی هست که اینطوری در ایران گسترش پیدا کرده. پس در آخر باز هم هزاران درود می‌فرستم به مادر احمدی عزیز که این طور با عزت در اوج سربلندی و افتخار بیشترین تأثیر و بیشترین کار رو کردند و حتماً که الآن در جوار شهدا و همراه با فرزندان شهیدشان و دیگر شهدا محشورند. متشکرم
فاطمه رضایی:
من هم می‌خواستم بگویم که با خضوع تمام خواستم ادای احترام کنم به شیرزنی شجاع، جنگنده، صبور، پرطاقت و سرشار از امید و ایمان و مهربانی. مادری که هیچ‌کس از الطاف مادرانه‌اش بی‌نصیب نبود و تا آخرین دم حیات مشوقی پرشور برای راه و آرمان مسعود و مریم بود. مادر با وجود درد و داغی که به دل داشت دادخواه خون و رنج فرزندان مجاهدش بود و همیشه با شور بسیار می‌خواست که به‌رغم همه فاصله‌های جغرافیایی که با هم داشتیم، از عزیزانش خبر بگیرد و همیشه دعای خیرش همراه آنها بود. چند هفته پیش وقتی باهاشون صحبت می‌کردم مادر گفت: من همیشه گفتم و می‌گویم من عاشق مجاهدین هستم و این عشق مادری است که به من چنین قدرتی داده. من فدایی همه شما هستم. من فقط به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام. من فدای مسعود و مریم هستم و به اونها بگو که من تا جان در نقس دارم به عهدم وفا می‌کنم و این آخرین پیامی بود که مادر داد و ما با اون صحبت کردیم. هزاران درود بر این مادران که راهشان با پایداری دیگر مادران شهید و اسیر امروز ایران تا رسیدن به پیروزی نهایی ادامه پیدا می‌کند و ما شاهد هستیم که آن پیشتازان صدایشان همواره رسا است و رژیم هرگز قادر نیست که صدای آنها را خاموش کند، یاد مادر احمدی و همه مادران قهرمان ما همیشه جاودان خواهد بود و راه پر فروغشان ادامه خواهد داشت.
مهدی ابریشم‌چی:
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به نام و به یاد مادر قهرمان مادر احمدی. اجازه بدهید قبل از هر چیز این فقدان را، خواهر مریم به شما و به برادرمان مسعود، معلمین این نسل، کسانی که چنین گوهران و چنین قهرمانانی را پرورش دادند تسلیت عرض کنم و همین طور تسلیت عرض کنم به برادر عزیزم و به قول ما مجاهدین تن واحد 50ساله‌ام محمود که گام به گام کنارش بودم و همیشه ازش الهام گرفتم و همین طور به برادر عزیزم مجاهد قهرمان جواد، دکتر جواد در زندان لیبرتی و به خانواده احمدی.
واقعیت این هست که زبان به‌معنای واقعی کلمه از بیان آنچه که این مادر قهرمان انجام داد و با خود حمل کرد قاصر هست. من فقط می‌توانم بگویم به زبان مولا علی مصداق تزول الجبال و لا تزول، اگر کوهها از جای خود جنبیدند، این مادر از جای خودش و مسیرش نجنبید، همیشه گفته‌اند که سازمان مجاهدین بر سر درش نوشته شده فدا و صداقت. راستی راز و رمز این‌که مجاهدین ماندند و ماندگار شدند و توانستند پنجاه سال استقامت کنند، چی بود؟ تردیدی نیست قبل از هر چیز چون راه یافته بودند و از نعمت راهبری برخوردار بودند. ولی در ورای این بدون شک آنچه که وجدانهای آگاه مردم را تحت تأثیر قرار داد و این سازمان را قادر کرد که گامهای استوار خودشان را به پیش بردارد و به این نقطه برسد، کلمه سحرانگیز فدا و صداقت بود. مادر احمدی هر دوی اینها را به روشن‌ترین وجه در خود جمع کرده بود. بنابراین من فکر می‌کنم شایسته‌ترین حرف این هست که به سازمان مجاهدین و به خلق قهرمان ایران به‌خاطر برخورداری از چنین مادری و چنین مادرانی مثل مادر عزیز و همه مادرانی که اسمشان این‌جا برده شد، واقعاً باید تبریک گفت. چرا که اینها راز و رمز ماندگاری و راز و رمز پیروزی نهایی ما هستند. بنابراین بر آنها درود و نباید تردید کرد و باید رو به خامنه‌ای گفت که در ایستادگی و عزم مادرانی مثل مادر قهرمان احمدی، شکست دشمن رقم خورده و به همین دلیل بوده که به‌رغم تمام جنایاتی که انجام دادی از جمله در رابطه با این مادر، این نسل امروز در این نقطه است. سراسر جهان را پوشانده، هزار اشرف می‌طوفد و به پیش می‌رود و بدون تردید دیر نیست که بنیاد نظام آخوندی و جهل و ستم و استبداد را در میهن ما برخواهد افکند. و به‌عنوان آخرین کلام، طبق معمول ما با مادر قهرمان تجدیدعهد می‌کنیم که راهت را ادامه بدهیم انشاالله تا آرزوهایی که تو داشتی یعنی رهبری شدن مردم ایران توسط آن کس که عشق تو بود، آن کسانی که عشق تو بودند و رسیدن آزادی برای مردم ایران انشاالله ادامه بدهیم و از پا ننشینیم.
محمدعلی توحیدی:
بله، تشکر از برادر شریف و اجازه بدهید من اضافه کنم به حرفهای برادر شریف که بیچاره خمینی و خامنه‌ای و ارتجاع و استثمار در ایران. یک روز دکتر هزارخانی اگر اشتباه نکنم در مراسم یادبود پدر رضاییهای شهید بود که اشاره کرد که خمینی پدران و مادران ما را هم به آزمایش کشید. حاج خلیل رضایی را آمد مسئول رسیدگی به اموال و ثروتهای مصادره شده قرار داد که شاید بتواند روی پدران هم اثر بگذارد و دامی پهن کند و شکست خورد. حاج خلیل آوارگی را پذیرفت. فرزندان دیگرش را هم در راه خدا داد، و به خمینی نه گفت. اگر یک مقداری از وقایع روز سیاسی به اعماق جامعه ایران نگاه کنیم، وقتی مادرانی با دهه‌های متمادی زندگی در اعماق صدساله جامعه ایران با خمینی به‌طور خاص با ارتجاع، با فریب دینی، با دروغ دینی، اینطوری مرزبندی می‌کنند و اینطوری می‌آیند، باید دید که در این جامعه چه نسلی و چه جنبشی با رهبری ضدارتجاعی مسعود و نبرد ضداستثماری، عمیقاً ضداستثماری خواهر مریم شکل گرفته و این بنیادگرایی و تروریسمی که دنیا را اینجوری به تنگنا انداخته، در مقابل خلق ما و تاریخ ما و جنبش ما و مقاومت ما چقدر بیچاره و چقدر زبون هست. به‌خصوص با بیناتی مثل این مادران.

ایران-پیام تسلیت مریم رجوی به مناسبت درگذشت مادر مجاهد خانم عفت‌الشریعه شاه‌آبادی22 اسفند, 1394

مریم رجوی: درود به روح پرفتوح بزرگ‌زن آزاده و مجاهد، خانم عفت‌الشریعه شاه‌آبادی

مادر مجاهد خانم عفت‌ الشريعه شاه آبادي، پس از سالها پایداری در برابر دو دیکتاتوری به دیار رفیق اعلا شتافت. او در این سالها بارها به زندان افتاد و شکنجه شد و تا واپسین دم حیات رزمنده خود بر آرمان و ایمانش استوار بود.
صلابت این بزرگ زن مجاهد و آزاده از یاد نرفتنی است؛ در زمان شاه همراه با خانواده‌های مجاهدین در دفاع از فرزندان دستگیرشده‌اش توسط ساواک شاه، به‌مبارزة‌ شجاعانه‌یی دست زد و در زمان خمینی به‌عنوان عضوی از انجمن مادران مسلمان به مبارزه و افشاگری علیه ارتجاع حاکم روی آورد. سپس در تمام این سال‌ها با وجود همه داغ و دردها، دادخواه خون و رنج مجاهدین، مبلغ مبارزه برای سرنگونی رژیم و مدافع راه و آرمان مسعود بود.
در برابر روح پرفتوحش ادای احترام می‌کنیم که به‌راستی مظهری از پایداری زنان نستوه ایران در برابر رژیم ولایت فقیه است.

به خانواده‌ محترم احمدی به‌ویژه برادران مجاهد محمود احمدی و دکتر جواد احمدی  و هم‌چنین خواهر عزیزم فخری احمدی تسلیت می‌گوییم و خاطره تابناک فرزندان شهید او مجاهدان خلق احمد، علی و به‌خصوص اشرف احمدی را گرامی‌ می‌داریم. مجاهد قهرمان اشرف احمدی در دوره دیکتاتوری شاه‌‌، دفاعیه و نوشته‌ها و پیام‌های مسعود را از زندان های ساواک به مجاهدین منتقل می‌کرد.  بعدها خمینی دژخیم او را از روی تخت بیمارستان دستگیر و زندانی کرد. 
او کودکش را در شکنجه‌گاهها به‌دنیا آورد و سرانجام پس از هفت سال اسارت در زمره قتل عام‌شدگان سال ۶۷ سربه‌دار و سرفراز شد. 

۱۳۹۴ اسفند ۱۹, چهارشنبه

ایران-پیام مریم رجوی به جلسه حقوق بشر و دموکراسی در ایران در سنای آمریکا ۱۹اسفند94

  
ایران-پیام مریم رجوی به جلسه حقوق بشر و دموکراسی در ایران در سنای آمریکا ۱۹اسفند94
ایران-پیام مریم رجوی به جلسه حقوق بشر و دموکراسی در ایران در سنای آمریکا ۱۹اسفند94
ایران-پیام مریم رجوی به جلسه حقوق بشر و دموکراسی در ایران در سنای آمریکا ۱۹اسفند94
دوستان گرامی!
این روزها ایرانیان سراسر جهان در حال آماده‌سازی برای فرارسیدن نوروز هستند که همراه با بهار و سال نو ایرانی است. سنت نوروز سمبل تغییر است و از هزاران سال پیش جشن گرفته می‌شود. نوروز نشانه پایان روزهای تیره و تار زمستان است که با روزهای درخشان بهاری جایگزین می‌شود.
فرارسیدن نوروز و آغاز بهار برای مردم ایران، این پیام ساده و در عین حال حیاتی را در بر دارد که بهار آزادی هم اجتناب ناپذیر است. ممکن است به تاخیر بیفتد اما متوقف نخواهد شد. نوروز برای مردم ایران، سمبل امید و بیش از آن پیام‌آور حتمیت پایان رژیم دیکتاتوری مذهبی و استقرار آزادی و دموکراسی می‌باشد. مردم سرکوب شده کشورمن شایسته یک زندگی نو و جامعه‌یی بر اساس دمکراسی و حقوق بشر‌ند.
ملاها هفته گذشته یک به‌اصطلاح انتخابات برگزار کردند. اما آنچه برگزار شد، نمايشي بود كه در آن تمام کاندیداها ملتزم به وفاداری به دیکتاتوری مذهبی بودند، نمایش انتخابات رقابتی بود بین دو گروه از مسئولان شکنجه و اعدام و صدور تروريسم.

شماری از نمایندگان خامنه‌ای از جمله وزیر فعلی اطلاعات و سه وزیر اطلاعات سابق که همگی مسول کشتارهای گسترده و قتلهای برون مرزی بوده‌اند، در لیست انتخاب‌شدگان مورد حمایت جناح به‌اصطلاح مدره بودند. این نمونه‌یی از ملاهای به اصطلاح میانه‌رو است.
نقش رفسنجانی، سردمدار این جناح، در هدایت حملات تروریستی در دهه ۱۹۹۰در آرژانتین و پاريس و وين و برلین و رم و ژنو  و استانبول برای همگان روشن است.  اخیراً رئیس شوراي حقوق بشر قضاییه ملاها نیز توضیح داد که عمده اعدام‌ها بر اساس قانونی صورت می‌گیرد که توسط مجمعی به‌‌ریاست رفسنجانی تصویب می‌شود
در مورد روحانی نیز باید یادآوری کنم که علاوه بر ۲۳۰۰ اعدام، دو حمام خون در کمپ‌های اشرف و لیبرتی در زمان او صورت گرفته. او رئیس شورای عالی امنیت ملاهاست و این حملات بدون تصویب این نهاد انجام نمی‌شود. در دوران او لشكركشي ملايان به سوريه به صورت چشمگیری گسترش پیدا کرده است.
حسن روحانی اخیرا به وزیر دفاع خود، به‌خاطر ارتقاء‌ سیستم موشک قاره‌پیما نشان درجة یک اعطا کرد. همین وزیر یعنی حسین دهقان کسی است که از فرماندهان پشت صحنه و مغزهای متفکر انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال ۱۳۶۲ است.
چرا ملاها به‌سرکوب مطلق در داخل ایران و  تروریسم و جنگ‌افروزی در خارج ایران این همه نیاز دارند؟‌ زیرا دمکراسی در ایران و ثبات و صلح در منطقه طناب دار آن‌هاست. به‌این دلیل رژیم ملاها عامل اصلی بي‌ثباتی در کل منطقه است.
مسئول‌ شماره‌ يك جنگ شوم کنونی، در سوریه و مسئول اصلی کشتار مردم این کشور‌ همین رژیم است. در حال حاضر این رژیم ۶۰ هزار پاسدار و مزدور در سوریه دارد حقیقت این است که حضور پاسداران و شبه‌نظامیان وابسته به سپاه قدس در سوريه و عراق بيشترين زمينه را براي رشد و گسترش داعش فراهم كرده است. پاسداران و مزدورانشان مخالفان میانه‌رو در هر دو کشور را نابود می‌کنند.
رژیم ایران، متحد جامعه بین‌المللی علیه داعش نیست، به عکس در یک رابطه همزیستی آشكار و پنهان با داعش بسر می‌برند. به‌همین دلیل مقابله با خطر داعش امکان‌پذیر نیست؛ مگر زمانی که قوای ملاها از سوریه و عراق بیرون رانده شوند.
با استفاده از این فرصت از سیاست قاطع قانونگذاران آمریکا علیه رژیم بنیادگرا در ایران، قدردانی می‌کنم و از دوستي و حمايت دو حزبی قانونگذاران آمريكا نسبت به هموطنان سركوب شده‌ام در سراسر ايران و از همبستگی قوی آن‌ها با مجاهدان ليبرتي تقدير می‌كنم.
ملاهای حاکم به‌رغم نیرنگشان نه‌ می‌توانند، نه می‌خواهند کم‌ترین تغییری در اعمال وحشیانه خود بدهند. بنابراین حقوق بشر ایران هم‌چنان نقض می شود و کمپ‌ لیبرتی هم‌چنان در تهدید است.
گسترش حمایت‌های ارزشمندتان نسبت به مبارزه مردم ایران برای کسب آزادی بیش از هر زمان اثربخش است
در سال نو ایرانی برای همه شما و برای ملت بزرگ آمریکا آرزوی موفقیت می‌کنم.
متشکرم.