در این
مراسم که با شرکت منتخبان و مردم شهر لوپن و استان سنت مارن برگزار شد، مدال شهر لوپن
به مریم رجوی و نمايندگان انجمن بينالمذاهب اهدا شد
روز شنبه
۲۶ دی (۱۶ژانویه)، مریم رجوی در مراسم سال نو میلادی در شهرداری لوپن در نزديكی پاریس،
شرکت کرد.
در این
مراسم، به دعوت خانم سیلوی فاسیه، شهردار لوپن، آقاي قوده، رئيس مجمع بين شهري، متشكل
از ۲۷شهر و جمعي از شهرداران ومنتخبان و اهالي شهر لوپن و استان سنت مارن ازجمله دانیل
دو میتز؛ شهردار شهر سنت مر، ارماند ژاكمن؛ شهردار موسلويو، سيسكا جين لو؛ شهردار مسي،
لودييچ توركو؛ شهردار کوربن، هرو توگو؛ شهردار ویلپاریسی، فيليپ دزكروت؛ شهردار سریز
شركت داشتند.
در آغاز،
آقای ارماند ژاكمن، شهردار موسلويو به سخنرانی پرداخت و در ابتدا گفت:
میخواهم
به شما بگويم كه افتخار بزرگی است كه از يك بانوي بزرگ و یک شخصیت بینالمللی استقبال
میكنيم. خانم رجوي ۳۰ سال است که نبردي خارقالعاده را پيش ميبرد. من به تمامي همكارانم
كه اينجا هستند، فراخوان ميدهم كه به من بپيوندند چرا كه تعدادمان براي دفاع از اهداف
زيبا باید بیشتر باشد و اگر من امشب آرزويي داشته باشم اين است كه نبردي كه شما طي
اين مدت طولاني به پيش بردهايد، خیلی زود به نتيجه برسد و براي شما سال نوي خوبي را
آرزو ميكنم.
سپس خانم
فاسیه، شهردار لوپن، طی سخنانی در این مراسم گفت:
افتخار
اين را داريم كه مريم رجوي رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران، امشب در جمع ماست.
او مسلمان است و يك مخالف سرسخت رژيم افراطي مذهبي در ايران است. او زني متعهد و معتقد است و از شما ميخواهم كه به افتخار او
دست بزنيد.
سپس مریم
رجوی طی سخنانی، از ابتکار شهردار سیلوی فاسیه برای گسترش بردباری بین مذاهب قدردانی
کرد و گفت:
روح اسلام
که به رحمت و برادري فرا ميخواند از جنايات تروریستها بيزار است. ۳۵ سال است ما عليه
دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران يعني سرچشمه افراطيگري تحت نام اسلام مبارزه ميكنيم
و تا کنون، ۱۲۰هزار نفر از اعضاي مقاومت ايران در این مبارزه به شهادت رسيدهاند.
وی گفت:
ميدانيد كه يك ويژگي مهم بنيادگرايان زنستيزي است. در نقطه مقابل، مقاومت ما به برابري
زنان شناخته شده است. زنان عضو این مقاومت در كمپ ليبرتي در عراق،الهامبخش زنان و
جوانان ايران هستند.
به همين
دليل بارها هدف موشکباران و قتلعام از سوي عوامل ملاها قرار گرفتهاند.
مقاومت
ایران براي يك جامعه دموكراتيك بر اساس جدایی دین و دولت و براي لغو اعدام مبارزه ميكند
و يك ايران غيراتمي كه عامل صلح و بردباري و دوستي در همه جهان باشد.
مریم رجوی
خاطرنشان ساخت: چند روز ديگر روحاني رئيس جمهور ملاها به پاريس ميآيد. او نماينده
مردم ايران نيست. او مدافع دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران است و در زمان او حداقل دو
هزار نفر اعدام شدهاند. مردم ايران انتظار
دارند كه فرانسه در مقابل او، جانب حقوق بشر ايران را بگيرد و خوشحالم كه مردم فرانسه
در اين مبارزه به ياري ما برخاستهاند.
در این
مراسم مریم رجوی یک جلد کتاب فهرست شهیدان مقاومت و یک لوح یادبود را به عنوان سمبلی
از مقاومت سرفراز ایران به شهردار سیلوی فاسیه تقدیم کرد.
در ادامه
برنامه، آقای لوین، با اشاره به سخنان مریم
رجوی گفت:تعهد مشترک شما خانم شهردار و خانم رجوی، ما را به ياد جملهیی بسيار معروف
از آلبرت اينشتین مياندازد كه گفته بود جهان خطرناك است نه به خاطر كساني كه شر به
پا ميٰكنند، بلكه به خاطر كساني كه نگاه ميكنند و ميگذارند كه اين كار انجام شود.
ولي شما در مقابل این فجایع سکوت نمیکنید بلکه درگير ميٰشوید و اين باعث افتخار است.
در پایان
این برنامه، خانم فاسیه از کودکان شورای شهر آینده خواست که مدال شهر لوپن را به خانم
مریم رجوی و نمايندگان انجمن بينالمذاهب اهدا کنند.
در روز يكشنبه 10 آبان 94 (اول نوامبر2015) در
اور سور اواز مقر شوراي ملي مقاومت ايران مراسم گراميداشت 23شهيد حمله جنايتكارانه
موشكي به كمپ ليبرتي، محل استقرار اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق برگزار
شد
از
اين جا به ليبرتي غرقه به خون و ويران شده و به شهيدان سرفرازش هزاران سلام و هزاران
درود.
آنچه عصر پنجشنبه در ليبرتي رخ داد، هرچند
كه خوشبختانه نتوانست هدف شوم خامنهاي را برآورده كند، اما يكي از مهيبترين هجومهايي
است كه تاكنون عليه مجاهدين صورت گرفته است. اين حمله، قتلعام تمامي مجاهدان آزادي
در ليبرتي را هدف قرار داده بود.
يك آتشباري سنگين با هشتاد موشك كه ده دقيقه
بيامان ادامه داشت. بارش دهها موشك همه چيز را به آتش ميكشيد و همه جا را ويران ميكرد.
و امواج سنگينش هر چيزي حتي ديوارهاي حفاظت بتوني را در همميكوبيد و به اين سو و
آن سو پرتاب ميكرد. سونامي انهدام و نابودي و حريق بود و گويي جنايت و تبهكاري خميني
و خامنهاي در تمام مدت حكومتشان را در ده دقيقه فشرده كرده بود. با اين همه، لطف خدا
و هوشياري و عكسالعمل به موقع و روحية جنگندة مجاهدين، آنها را از كشتار بزرگ در
امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ايران به آنها و به رزم و پايداريشان روشن باشد
و روشن بماند.
نميدانم مبارزه مرگ و زندگيِ زنان و مرداني
را كه در ميان خون و آتش بهپاخاستند چطور توصيف كنم؟ فقط به آنها ميگويم آنچه هم
كه شما در آن شرايط نفسگير انجام داديد، فشردة ايمان و شور و نيروي ملت تان براي آزادي
بود.
در دل تاريكي و سرما، با وسائل ابتدايي آتش
را خاموش ميكرديد. اجساد همرزمانتان را از زير آوارها بيرون ميكشيديد. با بدنهاي
مجروح و خونچكان اين طرف و آن طرف ميدويديد و همه حقيقتاً تن واحد و يگانهيي شده
بوديد و نشان داديد كه اراده و انگيزة انساني كه نبرد براي آزادي را انتخاب كرده حد
و مرزي ندارد.
آن شب، در تمام لحظهها، به فكر شما و با
شما بودم. در كنار سنگرها، بالاي سر شهيدان، يا موقع مرهم گذاشتن بر زخم مجروحان،
با صورتهاي خونين، مشتهاي گرهكرده و دستهايي را كه به نشانة پيروزي بالا ميبرديد،
ديدم و البته هركس كه ديد غرق غرور و افتخار شد.
راستي كه از اين بهتر چطور ميتوانستيد باز
هم پيام شكست دشمن را به همه برسانيد. آنشب در ميان آتش و دود و موج و انفجار توانستيد
عظمت كارزار سرنگوني را در ارادههاي سترگتان و در يقينتان به مقاومت و نبرد و پيروزي
نشان دهيد و طاقت و توان مجاهدين را اثبات كنيد. سلام بر شما و بر رزم و ايستادگيتان
و سلام بر شهيدانتان.
شعلههاي سركش وجدان بيدار بشريت
اَلسَّلامُ عَلَیک یا ثارَ اللهِ وَابْنَ
ثارِهِ
سلام بر شما كه خون جاري دورانيد، اي شعلههاي
سركش وجدان بيدار جهان بشري، اي جانهاي شيفتهيي كه تسليم و يأس در انديشه و هستيتان
جايي نداشت و اي عشقهاي پرشور يك ملت اسير به آزادي و رهايي. به شما باد سلام، به شما
باد درود.
سلام به برادران عزيزم منوچهر براتي، حميد
دهقان، اكبر عليدوست، حسن توفيق جو، حميدرضا ايمن كاشان، ابوطالب هاشمي، كيومرث يوسفي،
حسين گندمي، فرشيد ربيعي، حسن ابراهيمي، محمد علي ميرزايي، سهراب همايونفر، بهزاد
ميرشاهي، حسين اداوي، رجب قرباني، رضا واديان، شريف ويسي، حسين سروآزاد، احمد مسچيان،
جاسم قصير و جواد سالاري
سلام به خواهر عزيزم نيره ربيعي از مسئولان
مجاهدين كه در همه صحنه هاي رزم حاضر و پيشتاز بود و سلام به فرمانده كاظم سردار دلير نبردهاي ارتش
آزاديبخش برادرم حسين ابريشمچي كه با بيش از 40 سال سابقه مبارزاتي عليه دو نظام ديكتاتوري
مسئولي همهجانبه و همه جا جلودار صحنههاي سخت نبرد بود. همواره پرتلاش و همواره تازه
و نو و سرشار و پر از ايمان به راه و آرمان آزادي كه سر در راه آزادي نهاد و سرور آزادي
شد.
درست پنج روز قبل از شهادتتان در روز عاشورا،
در آن مراسم پرشكوه همه خطاب به حسين(ع) ميگفتيد كه:
در دل دشت بلاخيز
به شب توطئهانگيز
شكنم هرچه حصار است
قفس و چوبة دار است
حقا كه يكايك شما در پيروي از پيشواي آرمانيتان
حسين(ع) از همه چيز خود گذشتيد. راستي كدام آتش، حريف شاخسار شماست؟
و من هم با شما تكرار ميكنم:
خوشا
در راه آزادي به خون عهدي دگر بستن
خوشا اين گونه در زندان به مرگ شب كمر بستن
از
اين پس شما شور و نيروي هر جوان دليري هستيد كه به نبرد با رژيم ولايت فقيه برميخيزد
و الهام بخش هركس كه در برابر ستم و استبداد قيام ميكند.
حمله به ليبرتي، درماندگي رژيم آخوندي در
برابر بيتابي ملت ايران براي آزادي
پس به شما مادراني كه عكس فرزندان شهيد يا
اسيرتان را به دست ميگيريد و در خيابانها و چهارراههاي شهرهاي ايران، آخوندها و پاسداران
را افشا ميكنيد،
به شما زنان دلير و مردان غيرتمندي كه در
مراسم گراميداشت ريحانه و ستار هموطنانتان را به مبارزه با اين رژيم فراخوانديد،
به شما زندانيان سياسي شجاعي كه از سياهچالهاي
خامنهاي به همبستگي با مجاهدان ليبرتي برخاستيد و به شما هموطناني كه از شنيدن خبر
جنايت بزرگ رژيم در ليبرتي سراسر وجودتان را خشم و درد فرا گرفت.
بله به همه شما ميگويم كه ايستادگي شما و
عزم و مبارزه شما براي به زير كشيدن اين رژيم كاخ ستم آخوندها را به لرزه درآورده است.
حمله به ليبرتي، نتيجة درماندگي اين رژيم
در برابر بيتابي ملت ايران براي آزادي است. بنابراين به شما و به خصوص به همة جوانان
و اشرفنشانها در تمام ايران ميگويم شعلههاي رزم و مقاومت براي سرنگوني رژيم را گسترش
دهيد و شهيدان ليبرتي را در خود زنده كنيد.
خون و رنج شهيدان از جوش و خروش نميافتد
تا روزي كه آزادي در ايران اسير برقرار شود.
رژيم ولايت فقيه، مفلوك، آشفته، ضربهخورده
و بي راه حل
تا به حال سابقه نداشته كه رژيم ولايت فقيه
تا اين حد مفلوك و آشفته و ضربهخورده و بيراه حل باشد.
چه خطراتي اين رژيم را احاطه كرده كه خامنهاي
ناچار است سايتهاي اتمي را با دست خود، گل بگيرد. در سوريه آخوندها پيدرپي دچار شكست
و تلفات ميشوند، در عراق با تظاهرات بيوقفه مردم در مخالفت با عوامل رژيم مواجهند و در داخل ايران راه پس و پيش ندارند.
يعني سرمايهگذاري چندين و چند سالة رژيم
هم روي برنامة اتمي و هم روي سوريه و عراق و يمن، برباد رفته و روزي كه سرمايهگذاري آخوندها روي كل سپاه پاسداران
هم برباد برود دور نيست و دور نيست روزي كه جوانان ايران، اين سپاه جنايت و خونريزي
و غارت و فساد را منهدم كنند.
در اين چند ماهه، محافلي كه از ادامة حكومت
آخودها نفع ميبرند به دست و پا افتاده بودند و سعي ميكردند اين خيال واهي را ايجاد
كنند كه پس از توافقنامه، رژيم ولايت فقيه به سمت ميانهروي و گشايش ميرود. ادعا ميكردند
كه وعدههاي اعتدال آخوند روحاني از اين به بعد خود را نشان خواهد داد. ولي وعدة بهبود
اوضاع و اعتدال رژيم تا اينجا بيشترين اعدام را در سال جاري نسبت به ربع قرن گذشته
به بار آورده. آيا اسيدپاشيدن به صورت خواهرانمان در اصفهان و كشتار سنيها و زجركش
كردن زندانيان سياسي ميانهروي است؟ آيا جنايت عليه بشريت در ليبرتي كه آخوند روحاني
به عنوان رئيس شوراي عالي امنيت در آن مسئوليت دارد، اعتدال است؟
پس چرا دولتهاي اروپا براي چنين كساني فرش
قرمز پهن ميكنند؟ و چرا دست كساني را مي فشاريد كه مردم ايران خواهان محاكمه آنها
هستند؟
واقعيت اين است كه دوران پس از توافق، دوران
سر باز كردن خواستهاي اساسي جامعه و در رأس همه، آن گوهر ناپديد شده، آن گوهر سنگسارشده
و آن گوهر پايمالشده يعني آزادي و آزادي و آزادي است.
به همين دليل است كه خامنهاي، مجاهدين را
با پرتاب موشك قتل عام ميكند. چون ملت ايران آزادي ميخواهد. چون ملت ايران سر به
فرياد برداشته كه اين رژيم را نميخواهد و بايد سرنگون شود.
به آخوندها و اشقياي حاكم ميگوييم همه طرحهايي
كه سالهاي سال است براي سركوب آزاديهاي ملت ايران به كار ميگرفتيد، شكست خورده است.
حالا زمان حساب كشيدن از آخوندهاي حاكم است.
حالا زمان به زير كشيدن رژيمي است كه جز با خونريزي نميتواند ادامه پيدا كند. به خصوص
كه انواع مانورها و فريبهاي اين رژيم و جناحهاي درونياش نيز شكست خورده است.
نه سازندگي رفسنجاني و اصلاحات قلابي خاتمي
توانست كاري از پيش ببرد، نه وعدههاي رئيس
جمهور كنوني رژيم در مورد معجزات توافق اتمي.
يك راه و فقط يك راه براي برقراري آزادي و
دموكراسي در ايران و نجات كشور از فقر و فلاكت و عقبماندگي وجود دارد و آن سرنگوني
رژيم ولايت فقيه در تماميت آن است. درست به همين دليل خامنهاي زنان و مردان قهرماني
را موشكباران ميكند كه پرچم سرنگوني اين رژيم و پرچم آزادي ملت ايران را هرچه محكمتر
در دست ميفشارند.
و راستي كه به قول مسعود، بدون مجاهدين «مردم
ايران به چه مينازيدند و خلق در زنجير و جوانان اشرفنشان، به كجا چشم اميد ميدوختند؟
از كجا ايده و آرمان ميگرفتند و به كجا پشتگرم و دلگرم بودند؟».
زمينه سازي براي حمله موشكي به ليبرتي
در ماههاي اخير ديديد كه چطور زمينهسازي
براي اين حمله را شروع كردند. ابتدا اكيپهاي وزرات اطلاعات را تحت عنوان خانواده به
ورودي ليبرتي فرستادند. همزمان مزدوراني را به سراسر اروپا اعزام كردند تا اغتشاش كنند
و فضا را غبار آلود كنند.
در عين حال جبهة ولايت فقيه با سايتها و تلويزيونهاي
تحت تكفل وزارت اطلاعات، ناسزاگويي عليه مقاومت را گسترش دادند تا آتش تهيه براي كشتار
را فراهم كنند.
اما در مقابل، در روزهاي اخير با موجي از
عواطف بيدريغ ايرانيان در داخل و خارج كشور، و هم چنين، زندانهاي سياسي نسبت به مجاهدان
ليبرتي مواجه بوديم. از صميم قلب از همه آنها سپاسگزاري ميكنم. بيانيهها و موضعگيريها
و پيامهاي آنها، صداي رساي مردم ايران، رودرروي قاتلان مجاهدين است.
اين درست رودرروي ريزهخواران ولايت فقيه
است كه با تقليد از اطلاعات بدنام آخوندها، از دل سوزاندن براي شهيدان هم استفاده ميكنند
تا خود مجاهدين و رهبر اين مقاومت را مقصر كشتار معرفي كنند.
آشكارا يك تقسيم كار شناعتبار در كار است.
رژيم ولايت فقيه بخش نظامي حمله را برعهده دارد و موشكها را شليك ميكند. و سرانگشتانش
در خارج ايران، بخش سياسي حمله را برعهده دارند و هموزن همان حمله موشكي, افترا و
هتاكي را به بالاترين حد ميرسانند.
زماني بر اساس رهنمود وزارت بدنام اطلاعات،
قاعدة 20 ـ 80 شيوة كار مزدوران بود. 80 درصد به خود رژيم ميزدند تا حملة 20 درصديشان
به مجاهدين عادي جلوه كند. اما حالا پردهها را كنار زده همان 80 درصد را نثار خود
مجاهدين ميكنند. اما اينها هيچ كدام چيز جديدي نيست. بلكه هميشه بخش مكمل سركوب و
شكنجه و اعدام مجاهدين و همه رزمندگان آزادي
در طول تاريخ بوده و خواهد بود.
راستي مگر چنين نسلي و چنين مقاومتي بدون
يك راهبري ذيصلاح امكان پذير بود؟ هرگز
و راستي اگر اين نبردها و اين فديهها نبود
و اگر پايداري در مقابل دضمن ضدبشري به چنين قلههاي رفيعي نرسيده بود، در فرداي
آزادي، چه بهاي سنگيني براي تشخيص دوستان و دشمنان مردم ايران به ملت ما تحميل ميشد.
سلام بر شهيدان و سلام بر قهرمانان آزادي.
دولت آمريكا و ملل متحد بايد به رويكرد غيرمسئولانه
در مورد حفاظت ليبرتي خاتمه دهند
اجازه بدهيد در اين فرصت همچنين به طرفهاي
بينالمللي و مسئوليتها و تعهدات اخصي كه در مورد حفاظت ليبرتي دارند، اشاره كنم.
چنان كه در همان ساعت اول پس از حمله گفتم،
بهطور رسمي و حقوقي، دولت عراق و سازمان ملل بايد پاسخگو باشند زيرا آنها با امضاي
يك ياداشت تفاهم از دي ماه 1390 ليبرتي را تحت عنوان «محل موقت براي انتقال» اعلام
كردهاند. اما به نظر ما، مانند 6حمام خون قبلي در اشرف و ليبرتي، عوامل رژيم ايران
در حكومت عراق مسئوليت حمله را برعهده دارند و ايالات متحده و سازمان ملل هم از اين
واقعيت كاملاً مطلعند.
دولت آمريكا و ملل متحد كه تاكنون به قولهاي
رسمي خود نسبت به حفاظت مجاهدين از جمله تعهدات مكرر خود هنگام انتقال اشرفيها
به اين كمپ عمل نكردهاند، بايد به اين رويكرد غيرمسئولانه و فاجعهبار خاتمه دهند.
به خصوص كه بهرغم هشدارهاي بيشمار، كمپ ليبرتي كماكان تحت كنترل قاتلان اشرفيها
و عوامل وابسته به رژيم است و در عين حال جريان انتقال آنها به كشورهاي خارج كه
وعدة خيانتشدة ملل متحد و آمريكا بود با مخالفت و كارشكني روبهروست.
نيازهاي مبرم ليبرتي
بنابراين، در شرايط اضطراري كنوني در ليبرتي،
بر اين اقدامها تأكيد ميكنم:
اول، رسيدگي فوري به وضعيت مجروحان و مستقر
شدن يك تيم تخصصي پزشكي در ليبرتي
دوم، تأمين ابزارها و وسائل و مصالح مورد
نياز براي ترميم مناطق ويران شده
سوم، تأمين الزامهاي امنيتي و حفاظتي از جمله
برگرداندن تيوالها، كلاهها و جليقههاي حفاظتي و تجهيزات پزشكي و تأمين وسايل
مورد نياز افراد كه آسيب ديده است.
چهارم، انجام تحقيقات توسط ملل متحد دربارة
اين حمله وحشيانه و محاكمة عاملان آن
مجاهد خلق يعني ايستادگي مردم ايران در مقابل
ستم
هر چند كه تا به حال، مجاهدين در ليبرتي،
رنجهاي بسيار كشيده و قيمتهاي كلان پرداختهاند، اما تا وقتي كه ستم و استبداد هست
و مردم ايران در عطش آزادي ميسوزند، مجاهدين هستند و ميرزمند.
راستي مگر مجاهد خلق به چه معناست؟
مجاهد خلق يعني اشتياق مردم به آزادي
يعني ايستادگي مردم ايران در مقابل ستم.
يعني شعلههاي اميد را فروزان نگهداشتن.
يعني دوستي و همبستگي را در بين مردم ايران
زنده كردن.
بله اين كيمياي آزادي است؛ نه خميني توانست
با قتل عام سي هزار زنداني سياسي، اين جنبش را خاموش كند نه خامنهاي ميتواند با موشكباران
و ريختن آتش بر سر و روي مجاهدين آنها را از ميان بردارد.
از كهكشان فرمانده كاظم در هفت آبان، تا كهكشان
زهره و شهيدان 6و 7مرداد و 19فروردين تا شهيدان فروغ جاويدان و 120 هزار شهيد قهرمان،
كه همه سمبل ارادة خلق ايران و مجاهدين خلق ايران و اين مقاومت و مردم ايرانند كه ميگويند
رژيم ولايت فقيه بايد سرنگون شود و ما ميگوييم:
در روزي كه از طرف ملل متحد روز جهاني عليه
اعدام نام گرفته، به 120 هزار شهيد راه آزادي و به خصوص به سی هزار زنداني سياسي قتل
عامشده در سال ۶۷، درود ميفرستم.
در اين روز من آمدهام جهان را براي توقف
اعدامهاي روزانه در ميهنم، به ياري بطلبم. شكنجه و اعدام بايد متوقف شود. اين خواست
همة مردم ايران است.
حقوق بشر هموطنان مظلوم من، در داخل كشور، سنگسار و در سطح بينالمللي حراج شده است؛ حراج حقوق بشر در برابر معاملة اتمي، حراج حقوق بشر در برابر شرارت و تروريسم رژيم در منطقه و حراج حقوق بشر ايران به خاطر ضعف و جبوني برخي سياستهاي بينالمللي.
آيا حقوق بشر فقط در كاغذ قطعنامهها و ميثاقهاي بينالمللي بايد مورد احترام باشد؟ چرا براي كسي كه به جرم هدايت ترور و جنايت در سه دهة اخير، بايد تحت محاكمه قرار گيرد، فرش قرمز پهن ميكنند؟ لااقل مذاكره با او را به توقف اعدام در ايران مشروط كنيد.
اشاره من به آخوند روحاني رئيس جمهور رژيم است. دو سال پيش كه او سر كار آمد، تأكيد كردم كه بدون آزادی بیان و حقوق بشر، بدون آزادي زندانیان سیاسی و آزادي
احزاب، و تا وقتي كه برنامة اتمي و سیاست تجاوزکارانه رژیم در منطقه ادامه دارد، هیچ چیز عوض نمیشود.
حالا ببينيد ميانگين سالانة اعدامها در دورة او نسبت به دورة رئيس جمهور قبلي اين رژيم، سه برابر شده، فعاليت رژيم براي ساخت سلاح به اذعان روحاني پنج برابر شده. و بودجة امور امنيتي و نظامي و صدور بنيادگرايي به ميزان چشمگيري افزايش يافته است.
جهش نقض حقوق بشر در دوره روحاني
نقض حقوق بشر در همة زمينهها جهش كرده و تمام مردم ايران را هدف قرار داده است؛ از مدافعان حقوق بشر
تا زنان و جوانان و معلمان كه همين دو روز پيش باز هم دست به اعتراض زدند و از مسيحيان، بهاييها و اهل تسنن، تا هموطنان عرب و بلوچ و کرد. همچنين بايد به كارگران به جانآمده اشاره كنم. همين ماه پيش بود كه كارگر مبارز شاهرخ زماني در زندان گوهردشت جان خود را از دست داد.
راستي چرا زندانيان سياسي در ايران، زجركش يا حلقآويز ميشوند و جهان خاموش است؟ چرا نوجوانان در ايران اعدام ميشوند و جهان نسبت به آن ساكت است؟ و چرا اين استبداد وحشي تحت فشار قرار نميگيرد كه دست كم اسامي اعدامشدگان را به طور كامل منتشر كند؟
امروز در در زندانهاي سراسر كشور، تعداد زيادي از هموطنان بيدفاع ما مخفيانه اعدام ميشوند. و چند هزار نفر زير حكم اعدام قرار دارند. به مادران و پدرانشان فكر كنيم و به همسران و بچههايشان كه روز و شب در چه اضطرابي زندگي ميكنند. به زناني فكر كنيم كه براي پرداخت ديه و نجات همسرانشان از اعدام، كليههاي خود را ميفروشند.
واي بر جنايتكاران و واي بر مماشاتگران!
كساني كه بر اين همه نقض حقوق بشر در ايران چشم ميپوشند، شرم كنند. كساني كه ميخواهند دست رئيس جمهور اين رژيم را از اين جنايتها بشويند، بايد بدانند كه راه جنايت و آدمكشي را در منطقه و سراسر جهان باز ميكنند.
روحاني صريحاً گفته است كه این اعدامها «یا بر اساس قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده … و ما مجری هستیم». آخوندهاي حاكم هر اختلافي كه با هم داشته باشند، دربارة اعدام و سركوب اشتراك نظر دارند. آنها براي حفظ رژيمشان از اعدامها سود ميبرند.
اما جنايتكاران بدانند كه از اين خونها كه هر روز از پيكر ملت ايران ميريزد، سرانجام سيلابي برخواهد خاست و به كار رژيم آخوندها پايان خواهد داد.
اتهامهاي بياساس و باطل
حضار محترم!
استبداد مذهبي، عمدتاً بر اساس سه نوع اتهام به اعدام و حلقآويز دست زده و ميزند:
نخستين و مهمترين اتهام مخالفت سياسي است. از سه دهه پيش، دهها هزار نفر بر اساس اتهامهاي ناحق و باطل و اكثراً بدون گذراندن هرگونه روند قضايي فقط به خاطر مخالفت با رژيم اعدام شدهاند. در قانون جزاي اين رژيم، هركس صرفاً به خاطر عضويت يا هواداري مجاهدين يا همپيماني با آنها محارب شناخته شده و حكم محارب اعدام است. كم نيستند كساني كه فقط به دليل داشتن عقيده مخالف اعدام شدهاند. و چه بسيار جواناني كه به خاطر اعتراض به ستم ملي اعدام شدهاند. حال آن كه نه از نظر اسلام و نه در حقوق بينالمللي، مبارزه براي تغيير رژيم جرم نيست بلكه حق اساسي ملت ماست.
دومين اتهام، مربوط به مواد مخدر است. آخوندها عدة قابل توجهي از جوانان ايران را به همين اتهام، حلقآويز ميكنند. در حالي كه اين اعدامها، نقض معاهدة بينالمللي حقوق مدني و سياسي است.
همين ماه گذشته دبيركل ملل متحد اعلام كرد: جرائم مربوط به مواد مخدر در ايران در حد نصاب مجازات اعدام نيست. كميتة حقوق بشر و كميسر عالي حقوق بشر اين اعدامها را رد ميكنند. گزارشگر ويژة اعدامهاي فرا قضايي و دفتر مواد مخدر و جنايت در ملل متحد هم گفتهاند اين اتهامها مستحق اعدام نيست.
اما سومين بهانة آخوندها در مورد اعدامها اجراي احكام اسلام است. حال آن كه قانون قرونوسطايي قصاص كه آخوندها شمار زيادي از هموطنان ما را به بهانه آن اعدام ميكنند، با پيام عفو و رحمت اسلام در تعارض است. ديناميسم اسلام و قرآن اين احكام ضدانساني را رد ميكند، بنابراين هم اسلام بهانه است هم مبارزه با مواد مخدر.
هدف آخوندها تنها و تنها ارعاب جامعه و خفهكردن اعتراضات اجتماعي است.
آنها آدمكشي را به صورت يك امر عادي و روزمره درآوردهاند. آنها با حلقآويزهاي خياباني در برابر چشم اعضاي خانواده و حتي در برابر كودكان، قلب و ذهن و ضمير آنها را درهم ميكوبند. اعدام، شكنجه، سنگسار، دست و پا بريدن و چشم درآوردن در اين رژيم، نهادينه شده و جامة قانون پوشيده است.
حيات و حاكميت اين رژيم در گروي اعدامهاست زيرا اگر اعدام نباشد، ديگر چه چيزي جلودار انفجار خشم عمومي و اجتماعات جوشان تودههاي مردم است؟
اگر اعدامها نباشد آخوندها با چه اهرمي ميتوانند تمام آزاديهاي مردم را سلب كنند و سركوب و ارعاب و محدوديت را تا خصوصي ترين زواياي زندگي مردم گسترش دهند؟ اگر اعدامها نباشد آخوندها چگونه ميتوانند هر روز قيمتها را چند برابر كنند، و هر روز درآمد و ثروت مردم را براي جنگ درمنطقه يا غارت و زندگي فوق اشرافي خود به باد بدهند؟
اما با وجود همه اين سركوبها كه ظرفيت انفجاري جامعه را هرچه افزونتر ميكند، آخوندها بايد بدانند كه سرانجام توسط مردم و مقاومت سازمانيافته آنها به زير كشيده خواهند شد.
مسئوليت دولتهاي غرب
حضار محترم!
دولتهاي غرب به نحوي كه گويي اين فاجعه صرفاً يك امر داخلي ايران است، روابط سياسي و تجاري خود را با فاشيسم ديني گسترش ميدهند. حال آن كه همين روابط، بدترين نوع مداخله در امور ايران البته به سود آخوندهاست. ناديدهگرفتن حقوق بشر و آزادي مردم ايران، مبناي شكست سياست غرب، نه فقط در قبال ايران، بلكه در قبال كل منطقه است.
در همين توافق اتمي، عاملي كه ميتوانست آخوندها را به عقبنشيني كامل مجبور كند، مشروط كردن هر توافقي به حقوق بشر مردم ايران بود. وقتي كه آخوندها در اعدام فرزندان مردم ايران دست باز پيدا ميكنند، تهديدات خود عليه منطقه و جهان را هم افزايش ميدهند.
بنابراين به دولتهاي غرب ميگوييم: روابط با اين رژيم را به توقف اعدامها مشروط كنيد.
رژيم آخوندها را براي آزادي زندانيان سياسي تحت فشار بگذاريد.
پروندة نسلكشي اين رژيم در سال 67 را براي محاكمة جنايتكاران عليه بشريت به دادگاه بينالمللي جنايي ارجاع دهيد.
مقاومت مردم ايران براي آزادي را محترم بشماريد.
در مورد هدف اصلي كشتار و قتلعام در سالهاي اخير يعني مجاهدين ليبرتي، به تعهدات خود براي حفاظت آنها عمل كنيد.
پرونده ليبرتي و مديريت آن بايد از دست عناصر وابسته به رژيم آخوندي گرفته شود.
اعزام اكيپهاي عوامل وزارت اطلاعات آخوندها به ليبرتي، كه زمينهساز قتل عام هستند، تحت هر عنواني، بايد متوقف شود و دولت عراق، فروش اموال مجاهدين در اشرف جهت تأمين مخارج ليبرتي را امكانپذير كند.
دوستان عزيز!
طرح ما براي آينده، يك ايران بدون اعدام است. مقاومت ايران از سالها پيش اعلام كرده كه خواهان لغو حكم اعدام و پايان شكنجه و هرگونه نقض حقوق در ايران است.
طرح ما احياي دوستي و مدارا و بردباري است. طرح ما براي آينده، برچيدن احكام شريعت آخوندي است. ما قانون جزاي ضدبشري و ساير قوانين ناقض حقوق بشر در اين رژيم را رد ميكنيم. ما قانون قصاص را ضدانساني ميدانيم.
ما از قانوني دفاع ميكنيم كه برپاية گذشت و شفقت و انسانيت است.
مسعود رجوي، رهبر مقاومت، در نبردهاي ارتش آزاديبخش ملي ايران، هزاران تن از عوامل دستگير شده خميني را كه بسياري از آنها مرتكب قتل مجاهدين شده بودند، بدون كمترين نقض حقوق انسانيشان، آزاد كرد. اين سنت ديرينة مقاومت مردم ايران است.
طرح ما براي آينده ايران
طرح ما براي آينده ايران، پيريزي يك قضايية
مستقل و پويا و آزاد است. طرح ما دفاع از ارزشهاي
دموكراتيك و آزادي، برابري و حريم زندگي خصوصي آحاد مردم است. طرحي كه در آن هيچ كس
خودسرانه دستگير نميشود، شكنجه ممنوع است. از هيچ متهمي حق دفاع و داشتن وكيل سلب
نميشود، اصل برائت محترم شمرده ميشود و هيچ كس و به خصوص هيچ زني، در برابر خشونت
و تعدي و نقض آزادي از دسترسي به عدالت محروم نيست.
طرح ما براي آيندة ايران اين است كه هيچ كس بهخاطر اعتقاد يا عدم اعتقاد به يك دين يا بهخاطر
دست برداشتن از آن، آزادي و حقوق و جان خود را از دست ندهد.
طرح ما اين است كه در پناه قانون، تمام جامعه
از امنيت حقيقي برخوردار باشد. و همه در برابر قانون مساوي باشند.
روزي كه نوجوانان اعدام نشوند
بله، ما در پي نظم تازهيي هستيم بر اساس
آزادي، دموكراسي و برابري.
ما انتخاب كردهايم كه بايستيم و نبرد كنيم.
تا مردممان به آزادي و خوشبختي برسند.
تا ديگر هيچ نوجوان زير هجده سالي در زندان، براي رسيدن به سن
قانوني اعدام، در دالان مرگ منتظر نباشد و هيچ مادري در ماتم فرزند اعدامشدهاش اشك
نريزد.
انگيزة
ما براي مقاومت تا پيروزي، كينه و انتقام نيست. انگيزة ما عشق به آزادي و انسانيت است.
اين فلسفة پايداري ماست. و رمز اين پايداري
نيز، چيزي نيست جز فداكاري و آمادگي براي پرداخت
بها.
به ليست شهدا نگاه كنيد. به زندانيان مقاوم
نگاه كنيد. به آن ايستادگان سرفراز در زندان ليبرتي نگاه كنيد. به اشرفنشانها در سراسر
جهان و بزرگترين كارزار بينالمللي تاريخ معاصر نگاه كنيد.
اينها همه نويدهاي آزادي ايران است.
آري،
طرح ما تنها يك آرزو نيست، اين آيندة محتوم ايران است.
و خون و رنج اعدامشدگان و زندانيان و پايداري
و فداكاري پيشتازان آزادي در ليبرتي همه را به برپايي اين آيندة پرشور فرا ميخواند.
آخوند
روحاني نمايندة مردم ايران نيست. او و رژيمش، قاتل مردم ايران و عامل اصلي بحران در
منطقه هستند.
اين رژيم،
غاصب حق حاكميت مردم ايران است و هيچيك از نمايندگانش، مشروعيت ندارند و بايد از مجامع
بينالمللي اخراج شوند
هموطنان،
ياران
مقاومت!
از راه
دور به همة شما كه عليه حضور رئيس جمهور رژيم نامشروع و ضدبشري ولايت فقيه در آمريكا
و در سازمان ملل به اعتراض برخاستهايد، سلام ميكنم.
در اين
لحظه، دهها ميليون هموطن ما در داخل ايران، در خروش شما، صداي حبس شده در سينهها و
فريادهاي در گلو شكستة خود را ميشنوند و زبان حالشان تقدير و تحسين شماست كه با بلندترين
صدا اعلام ميكنيد كه:
اين رژيم، غاصب حق حاكميت مردم ايران است و هيچيك
از نمايندگانش، مشروعيت ندارند و بايد از مجامع بينالمللي اخراج شوند.
فرستادة
ولايت فقيه به ملل متحد، بخشي از رژيمي است كه حياتش فقط با اعدامهاي روزانه، شكنجة
زندانيان، سركوب زنان، غارت دارايي جامعه و تروريسم و ويرانگري در منطقه تأمين ميشود.
او بر سر سهم خود از قدرت با جناح ديگر رقابت ميكند، اما بر سر اعدام جوانان ايران
كه آمارش در نيمه اول امسال به 700 مورد رسيده و بر سر صدور تروريسم، با خامنهاي همراه
است.
در دوران
آخوند روحاني كه مدعي ميانهروي است، بيلان نقض حقوق بشر در همة زمينهها بيشتر شده
است. تظاهرات معلمان و كارگران، با دستگيري و اخراج، پاسخ داده ميشود، وكلا، مدافعان
حقوق بشر، وبلاگنويسها، خبرنگاران، مسلمانان اهل سنت، مسيحيان، كشيشها، يهوديان، دراويش،
بهاييها، كردها، بلوچها و عربها زنداني ميشوند و زنان و جوانان هر روز حقوق و آزاديشان
پايمال ميشود.