پس از توافق اتمی
اوضاع در همه زمینهها بدتر شد: اعدامها و دستگیریهای بیشتر، اقتصاد راکدتر، فقر
بیشتر، جنگافروزی پاسداران در سوریه شدیدتر و قتل عام عراقیها توسط نیروی قدس وحشتناکتر.
در انتخابات قلابی هم
بهجای میانهرو، هیولا از صندوقهای بهاصلاح رأي بیرون آمد. یعنی جنتي يكي از هارترين
آخوندهاي باند خامنهاي و همان كسي که کاندیداهای انتخابات را تصفیه کرده بود، خودش
رئيس مجلس خبرگان شد.
چرا این طور شد؟زیرا:
اولاً: در فاشیسم مذهبی
حاکم بر ایران میانهرو وجود ندارد.
ثانیاً: حکومت ملاها بهشدت بحرانزده و ضعیف شده بهنحوي
كه قادر به هيچگونه انعطافي در مقابل مردم نيست. بنابراین بهسرکوب جامعه و صدور ترور
و جنگ نیاز بیشتری پیدا کرده است.
در روزهای اخیر مجلس ملاها،
ورشکستگی نظام بانکی کشور را اعلام کرد. در همین روزها وزیر کشور در گزارش رسمی، اعلام
کرد سالانه ۶۰۰ هزار نفر در ایران دستگیر میشوند. البته رقم واقعی از اینهم بالاتر
است. در همین روزها ملاها کارگران را به خاطر اعتصاب و دانشجويان را بهخاطر شركت در
جشن فارغالتحصيلي بهطور جمعی شلاق میزنند. زیرا با یک نارضایتی درحال انفجار مواجهند.
از هرطرف بیثباتی حکومت
خود را نشان میدهد. ملاها برای این بحران راهحلی ندارند. دیکتاتوری و سرکوب و جنگافروزی
هم هرقدر شدید باشد، قابل دوام نیست. بههمین دلیل ابتکار پارلمان ايتاليا اهمیت بسیار
دارد. زیرا راه برون رفت را نشان داده است.
این وضعیت همچنین پیام
مهمی برای کسانی دارد که در پی معامله اقتصادی با ملاها هستند. آنها یک مسیر اشتباه
را در پیش گرفتهاند.
زیرا از یک طرف رکود وحشتناک
اقتصاد ایران بخش اعظم ظرفیت آن برای معاملات اقتصادی را از بین برده است.
از طرف دیگر، عمده اقتصاد
ایران تحت سلطه ولایت فقیه و سپاه پاسداران است. در نتیجه هر معاملهیی با شرکتهای
ایرانی، درواقع معامله با سپاه پاسدران و سوخت رساندن بهآن است.
سوخت رساندن به سپاه پاسدران
یعنی گسترش تروریسم و جنگ افروزی در خاورمیانه و شمال آفریقا. این برای ایتالیا بهمعنی گسترش
بحران پناهندگان است و برای کل اروپا بهمعنی تشدید حملات تروریستی.
توهم
اصلاح طلبی ملایان باید کنار گذاشته شود-کنفرانس
سیاست در قبال ایران بعد از توافق هستهای در پارلمان اروپا
هفتة
گذشته نمایش انتخابات در ایران برگزار شد. یک انتخابات بدون اپوزیسیون، که در واقع
رقابت میان مسئولان کنونی و مسئولان سابق شکنجه و اعدام بود.
بهعنوان
مثال در فهرست کاندیداهای مورد حمایت جناح باصطلاح معتدل، وزیر اطلاعات کنونی و سه
وزیر اطلاعات سابق بودند که هریک مدتها این وزارت آدمکشی و جاسوسی را اداره کردهاند.
در بینآنها
همچنین یک قاضی شرع آخوندی دیده میشد که شخصاً دستور حکم سنگسار صادر کرده و بر آن
نظارت داشت. فیلم اینجنایت هولناک توسط مقاومت ایران قبلاً افشا شده است. بنابراین،
دو جناح رقیب بر سر دیدگاههایشان اختلاف نداشته و ندارند، بلکه بر سر تصاحب قدرت،
در جدال با هم هستند.
نمایش انتخابات، این واقعیت را
بارز کرد که تعادل درونی رژیم علیه ولایتفقیه بههم خورده است.
رژيم با پولهايي كه غرب در اثر
رفع تحريم در اختيارش گذاشته، براي اسد سلاح پيشرفته مي خرد و با كشتار مردم سوريه
موج پناهندگان را روانه غرب مي كند-اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
روحانی میخواهد با سفر به اروپا ضعف و
انزوای رژیم را بپوشاند. او تلاش میکند با مدرهنمایی اعدامها در ایران و نقش
ملاها در کشتار سوریها را بپوشاند مبلغان و لابیهای آخوندها بارها میگفتند
که پس از توافق اتمی، رژیم ایران بهطرف میانهروی میرود. اما میبینید که در جهت
عکس قدم برداشته است
دوستان عزیز سال نو مبارک. امیدوارم امسال برای
فرانسه سال پیشرفت و آسایش، برای جهان سال صلح و بردباری و برای خاورمیانه و ایران
سال نفی استبداد مذهبی و افراطیگری تحت نام اسلام باشد.
در آغاز سال، همه کسانی را که در سال ۲۰۱۵
براثر جنایت افراطگرایان جان باختند، از زندانیان سیاسی اعدامشده در ایران، شهیدان کمپ لیبرتی و قربانیان اقدامات
تروریستی ماه ژانویه و نوامبر در فرانسه را بهیاد میآوریم. از شما دعوت میکنم
بهاحترام آنها یک دقیقه سکوت کنیم.
ازحضور شما خانمها و آقایان شهردار و
منتخبان فرانسه در خانه مقاومت ایران خوشحالم. شهرداران و منتخبان فرانسه، یعنی
نمایندگان مهمترین نهاد دموکراسی این کشور همیشه در کنار مقاومت ایران بوده و
هستند. این بسیار تحسینبرانگیز است.
شما علیه نقض حقوق بشر و علیه سرکوب زنان
ایران اعتراض کردید، شما از اشرف و لیبرتی در مقابل حملات عوامل رژیم حمایت کردید،
شما در صف اول کارزار عدالتخواهی برای این مقاومت بودید، هم در پرونده ۱۷ ژوئن که
سال گذشته پایان یافت، هم در لیستهای تروریستی که در همه کشورها باطل شد.
بیانیههای امضا شده توسط ۱۴ هزار شهردار
و منتخب فرانسه در حمایت از مقاومت ایران، اسناد ارزشمندی است. این اسناد ارزشهای
بزرگ فرانسه را بیان میکند.
اینجا باید یاد دوستان متوفیمان را
گرامی بداریم: آدرین زلر و موريس بوسکاور
و همچنين آبه پير كه امروز سالگرد فوت اوست. آنها نقش ارزندهیی در این مبارزه داشتند.
از نظر سیاسی هم مواضع شما در این سالها
ستودنی است. شما نسبت به چند تهدید بارها هشدار دادید: نسبت به خطر اتمی ملاها،
نسبت به بنیادگرایی اسلامی، نقض حقوق بشر ایران و سلطهجویی ملاها در منطقه.
تراژدیهای ژانویه و نوامبر اهمیت
هشدارهای مکرر شهرداران فرانسه را نسبت بهخطر افراطیگری تحت نام اسلام نشان داد.
از طرف دیگر گسترش انفجاری گروه داعش نشان داد که سلطهجویی ملاها در منطقه چه
عواقب ویرانگری داشته است. زمانی که آخوندهای حاکم بر ایران، به کمک رژیمهای دستنشانده
خود در عراق و سوریه مردم این کشورها را سرکوب کردند، فرصت برای گسترش و رشد داعش
فراهم شد.
دوستان عزیز!
سال گذشته پس از کشتار ۱۳ نوامبر در
فرانسه، چشمها به چالش بزرگی باز شد: چالش کشتن انبوه بیگناهان بهنام خدا. آیا
اسلام همین است؟ یا معکوس نشان دادن اسلام در خدمت حکومتهای استبدادی است؟
آیا باید با مسلمانان مقابله کرد؟ یا بهعکس،
باید مسلمانان بردبار و دموکرات را تقویت کرد؟ حقیقت این است که همه ادیان، برای
آزادی نوع بشر آمدهاند، نه برای استبداد و ترور و زنستیزی.
قرآن گفته است که در دین اجباری وجود ندارد. بهاین دلیل ما قاطعانه
احکام شریعت ملاها را رد میکنیم. این برخلاف اسلام است. ما حکومت استبدادی را رد
میکنیم. چه با نام ولایت فقیه در تهران چه با نام خلافت یا دولت اسلامی.
آیا تماشای مسابقه فوتبال یا شنیدن
موزیک، دشمنی با خداست، ولی کشتار ۳۰۰هزار سوری دشمنی با خدا نیست؟ اسلام حقیقی
مدافع آزادی است، مدافع برابری زنان است، خواهان حاکمیت مردم است، آری اسلام به
بردباری فرا میخواند.
خوشحالم که فرانسه در این جهت گام برمیدارد.
واقعیت این است که اکنون، ارزشهای حقیقی فرانسه در خطر است. این نبرد ارزشهاست.
نبردی مشترک، که در آن ما در کنار شما هستیم با
۳۷ساله تجربه در مبازره با فاشیسم مذهبی و این نبرد را باهم پیش می بریم.
دوستان عزیز
چند روز دیگر روحانی رئیس جمهور فاشیسم
مذهبی به پاریس میآید. دو سال و نیم پیش، در آغاز کارش، او ادعا میکرد که اعتدال خواهد آورد. حالا او با یک بیلان شوم به
اروپا میآید. یعنی دو هزار اعدام، سرکوب اقلیتهای مذهبی، اعدامهای پیدرپی
زندانیان سیاسی، موشکباران لیبرتی، گسترش فقر و بیکاری و رکود در جامعه ایران،
تشدید دخالتهای مرگبار در سوریه و عراق، جنگافروزی در یمن، تروریسم در کویت و
بحرین و آزمایش موشکهای جدید.
برخیها برای حمایت از ملاها میگویند
روحانی از این سیاستها جداست. اما روحانی خودش را از این سیاستها جدا نمیکند. او
از اعدامها دفاع میکند، از دیکتاتوری بشار اسد حمایت میکند، برای گسترش موشکهای
سپاه پاسداران تلاش میکند و مدافع استبداد مذهبی است.
تجربه سیساله اثبات کرده که از درون این
فاشیسم دینی مدرهیی در نمیآید. همکاری و کمک به مدعیان دروغین میانهروی مثل
خاتمی و روحانی، در عمل به سرکوب در ایران و جنگ در سوریه و یمن سوخت میرساند.
هفته گذشته اجرای توافق اتمی جامعه جهانی
با رژیم ایران آغاز شد. این تجربه خیلی مهمی بود و ثابت کرد که این رژیم فشارپذیر
است.
ملاها هرگز حاضر به عقبنشینی از برنامه اتمی نبودند. ولی مقاومت
سایتهای سری آنها را افشا کرد، مردم ایران با
این برنامه پرهزینه مخالفت کردند، جامعه جهانی تحریم کرد و رژیم زیر فشار
تن به مذاکره داد.
حالا باید آخوندها را در مورد نقض حقوق
بشر تحت فشار گذاشت. باید آنها را وادار به توقف اعدامها کرد. باید آنها را وادار
به آزادی زندانیان سیاسی کرد. باید آنها را واداشت که از حمله به لیبرتی و از
کشتار مردم سوریه دست بردارند. باید آنها را از سیستم موشکی خلع کرد. باید آنها را
وادار کرد از دخالت در عراق و لبنان و یمن و جاهای دیگر دست بردارند. راه صلح و
ثبات در منطقه همین است.
مبلغان و لابیهای آخوندها بارها میگفتند
که پس از توافق اتمی، رژیم ایران بهطرف میانهروی میرود. اما میبینید که در جهت
عکس قدم برداشته است. میگفتند پس از توافق اتمی، آخوندها اقتصاد ایران را بهبود
میبخشند. اما اقتصاد ایران را ویرانتر کردند. چون هرچه بهدست میآورند خرج جنگ
در سوریه و یمن و عراق میکنند.
در مارس آینده، یک آزمایش دیگر در انتظار
رژیم ملاهاست. یعنی به اصطلاح انتخابات همزمان مجلس شورا و خبرگان که مجلس بهاصطلاح
ناظر بر ولایت فقیه است.
این انتخابات البته بدون حضور اپوزیسیون
واقعی است. مراسمی است برای توزیع قدرت بین جناحهای رژیم. اگر خامنهای ناچار شود
به جناح رقیب در هر دو مجلس سهم بدهد، موقعیت خودش را تنزل میدهد، اگر آنها را
حذف کند، رژیم با یک بحران عمیق روبهرو میشود.
روحانی میخواهد با سفر به اروپا ضعف و
انزوای رژیم را بپوشاند. او تلاش میکند با مدرهنمایی اعدامها در ایران و نقش
ملاها در کشتار سوریها را بپوشاند.
مردم ایران انتظار دارند که فرانسه به
فریبکاریهای روحانی میدان ندهد و شایسته است که فرانسه در کنار مردم ایران
بایستد. این هم دفاع از انسانیت است، هم دفاع از ارزشهای فرانسه و هم یک سیاست
صحیح.
عامل اصلی بیثبات کردن منطقه، جنگ، موج
تروریسم و موج پناهندگان، رژیم ایران است.
اما کلید مقابله با این رژیم در دست مردم
و مقاومت ایران است.
خواست مردم ایران از جامعه جهانی و بهخصوص
از فرانسه این است که برای مبارزه علیه
کانون افراطگرایی یعنی رژیم ایران و
مبارزه برای کسب آزادی و حقوق بشر
در کنار مقاومت مردم ایران قرار بگیرید
به دولتهاي غرب هشدار ميدهيم كه با فشردن دست روحاني، ملاها را در كشتار مخالفان در ايران و كشتار مردم منطقه تشجيع نكنيد
مريم رجوي: كساني كه روحاني را ميانهرو مينامند، رابطة خود با رژيم جنايتكار ايران را توجيه ميكنند
دوستان عزيز
به اجلاس شما درود ميفرستم. از توجه شما
به حقوق بشر ايران و حمايتتان از مقاومان ايراني در ليبرتي قلباً سپاسگزاري ميكنم.
از روز كشتار در ليبرتي در 29 اكتبر، اين
فاجعه در كانون احساسات برانگيختة مردم ايران است.
علاوه بر 24 شهيد، شمار زيادي از ساكنان مجروح
و مصدوم شدهاند. بسياري دچار پارگي پرده يك يا دو گوش شدهاند و نيازمند رسيدگي پزشكي
جدياند.
يك سوم بنگالهاي كمپ منهدم شده يا سوخته و
يا غير قابل استفاده شده است. همچنين بخش جدي از زيرساختهاي اين كمپ از بينرفته است.
با اينحال نيروهاي عراقي محاصرة كمپ را تشديد
كردهاند و دو هفته بعد از حمله، نه اجازه دفن شهيدان را دادهاند و نه اجازة ورود
ماشين آلات براي پاكسازي و عاديسازي كمپ و نه وسايل و تجهيزات اوليه براي تعمير وسايل
تخريب شده را دادهاند و نه ميگذارند ماشينهاي تخليه فاضلاب وارد كمپ شود و حتي اكثر
روزها از ورود مواد غذايي و سوخت جلوگيري كردهاند.
هدف رژيم ولايت فقيه، نابودي كامل كمپ و كشتار
تمام اعضاي مجاهدين بود. رژيم ايران به اين كشتار نياز دارد و اين ناشي از سه دليل
عمده است.
اول عقب نشيني ناگزير در ساخت بمب اتمي و
دوم شكست استراتژي رژيم در سوريه است.
اما دليل سوم تلاش رژيم، براي مقابله با جايگزين
دموكراتيكي است كه آن را تهديد اصلي موجوديت خودش ميداند.
آنها بمب اتمي و دخالت در سوريه را براي جلوگيري
از سرنگوني رژيم نياز داشتند. در اول نوامبر خامنهاي گفت: اگر در سوريه دخالت نميكرديم،
در داخل ايران ضربه ميخورديم. حال كه هر دو مسير به بنبست رسيدهاند، بيش از هميشه
از مقاومت سازمانيافته ايران ميترسند.
از سوي ديگر، آنها كه از سر ضعف به توافق
اتمي تن دادهاند با اعدامها و با موشكباران
كمپ مخالفان، ميخواهند ضعف خود را بپوشانند. موشكباران ليبرتي، شب قبل از شركت
رژيم در كنفرانس بحران سوريه در وين و دو هفته قبل از سفر آخوند حسن روحاني به رم و
پاريس صورت گرفته است.
سؤال مردم ايران اين است كه چرا بايد با خون
عزيزترين فرزندانشان بهاي روابط يك رژيم پوسيده
با دولتهاي غرب را بپردازند؟ كساني كه روحاني را يك ميانهرو مينامند، ميخواهند رابطة
خود با يك رژيم خونآشام را توجيه كنند.
آيا دو هزار اعدام در دوران روحاني اعتدال
است؟ قتل عام اول سپتامبر 2013 در كمپ اشرف و حمله مرگبار 29 اكتبر 2015 در ليبرتي
با هر تعريفي جنايت عليه بشريت محسوب ميشوند و روحاني به عنوان رئيس جمهور و رئيس
شوراي عالي امنيت در هر دو جنايت مسئوليت كامل دارد.
در 31 اوت گذشته همين شخص، ضمن تروريست خواندن
مجاهدين تصريح كرد:« هر كجا لازم باشد با همه توان و امكان عليه تروريسم اقدام خواهيم
كرد».
كساني كه تن دادن ملاها به توافقنامه اتمي
ژوييه گذشته را ميانهرو شدن رژيم ميپندارند، اشتباه ميكنند. اين عقبنشيني نتيجه
ضعف رژيم در برابر نارضايتيهاي مردم است. آنها از تكرار قيامهاي 2009 ميترسند.
حال، وقتي يك فاشيسم ديني دچار شكست شده،
چرا دولتهاي غرب زير بغل او را ميگيرند؟
در سالهاي دهة 90 نيز همين اشتباه را درباه
آخوند خاتمي كردند. و چند دولت اروپايي براي او فرش قرمز پهن كردند. اما با اين حمايتها،
بهجاي رشد ميانهروهاي موهوم، احمدي نژاد روي كار آمد.
به دولتهاي غرب هشدار ميدهيم كه با فشردن
دست روحاني، ملاها را در كشتار مخالفان در ايران و كشتار مردم منطقه تشجيع نكنيد.
ملل متحد و آمريكا و اتحادية اروپا كه ايتاليا
هم بخشي از آن است، هنگام جابهجايي اجباري مجاهدين از اشرف به ليبرتي در سال2012 متعهد
شدند كه حفاظت مجاهدين را تضمين كنند.
اما از آن موقع تا به حال مجاهدين هدف 5 فقره
قتلعام و موشكباران قرار گرفتهاند. در حالي كه مقاومت ايران دهها بار به ملل متحد
و دولتهاي غرب هشدار داده بود.
امروز هم دولت ايتاليا و ساير دولتهاي اتحادية
اروپا و آمريكا و ملل متحد را فرا ميخوانيم كه با اجراي قولهاي خود، براي حفاظت از
كمپ ليبرتي به اقدامهاي عاجل دست بزنند.
مردم ايران دوستي و روابط ديرينه با ملت ايتاليا
دارند. ما از گسترش روابط كشورمان با ايتاليا در همه زمينههاي علمي، تكنولوژيك، فرهنگي
و اقتصادي استقبال ميكنيم. اما در شرايط كنوني ملاها با سوء استفاده از اين روابط
استبداد و آزاديكشي را تشديد ميكنند.
بنابراين، ايتاليا و همه دولتهاي غرب را فرا
ميخوانيم كه روابط خود با اين رژيم را به توقف اعدامها و توقف حمله به ليبرتي منوط
كنند.
با آرزوي موفقيت براي كنفرانس شما، از تلاشهاي
شخصيتهاي شريف ايتاليا، در حمايت از ليبرتي و دفاع از حقوق بشر ايران صميمانه تشكر
ميكنم. تاريخ به روشني قضاوت خواهد كرد كه آنها سمبلهاي پراحترام دفاع از آزادي و
دموكراسي در ايتاليا و تمام اروپا هستند.
در روز يكشنبه 10 آبان 94 (اول نوامبر2015) در
اور سور اواز مقر شوراي ملي مقاومت ايران مراسم گراميداشت 23شهيد حمله جنايتكارانه
موشكي به كمپ ليبرتي، محل استقرار اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق برگزار
شد
از
اين جا به ليبرتي غرقه به خون و ويران شده و به شهيدان سرفرازش هزاران سلام و هزاران
درود.
آنچه عصر پنجشنبه در ليبرتي رخ داد، هرچند
كه خوشبختانه نتوانست هدف شوم خامنهاي را برآورده كند، اما يكي از مهيبترين هجومهايي
است كه تاكنون عليه مجاهدين صورت گرفته است. اين حمله، قتلعام تمامي مجاهدان آزادي
در ليبرتي را هدف قرار داده بود.
يك آتشباري سنگين با هشتاد موشك كه ده دقيقه
بيامان ادامه داشت. بارش دهها موشك همه چيز را به آتش ميكشيد و همه جا را ويران ميكرد.
و امواج سنگينش هر چيزي حتي ديوارهاي حفاظت بتوني را در همميكوبيد و به اين سو و
آن سو پرتاب ميكرد. سونامي انهدام و نابودي و حريق بود و گويي جنايت و تبهكاري خميني
و خامنهاي در تمام مدت حكومتشان را در ده دقيقه فشرده كرده بود. با اين همه، لطف خدا
و هوشياري و عكسالعمل به موقع و روحية جنگندة مجاهدين، آنها را از كشتار بزرگ در
امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ايران به آنها و به رزم و پايداريشان روشن باشد
و روشن بماند.
نميدانم مبارزه مرگ و زندگيِ زنان و مرداني
را كه در ميان خون و آتش بهپاخاستند چطور توصيف كنم؟ فقط به آنها ميگويم آنچه هم
كه شما در آن شرايط نفسگير انجام داديد، فشردة ايمان و شور و نيروي ملت تان براي آزادي
بود.
در دل تاريكي و سرما، با وسائل ابتدايي آتش
را خاموش ميكرديد. اجساد همرزمانتان را از زير آوارها بيرون ميكشيديد. با بدنهاي
مجروح و خونچكان اين طرف و آن طرف ميدويديد و همه حقيقتاً تن واحد و يگانهيي شده
بوديد و نشان داديد كه اراده و انگيزة انساني كه نبرد براي آزادي را انتخاب كرده حد
و مرزي ندارد.
آن شب، در تمام لحظهها، به فكر شما و با
شما بودم. در كنار سنگرها، بالاي سر شهيدان، يا موقع مرهم گذاشتن بر زخم مجروحان،
با صورتهاي خونين، مشتهاي گرهكرده و دستهايي را كه به نشانة پيروزي بالا ميبرديد،
ديدم و البته هركس كه ديد غرق غرور و افتخار شد.
راستي كه از اين بهتر چطور ميتوانستيد باز
هم پيام شكست دشمن را به همه برسانيد. آنشب در ميان آتش و دود و موج و انفجار توانستيد
عظمت كارزار سرنگوني را در ارادههاي سترگتان و در يقينتان به مقاومت و نبرد و پيروزي
نشان دهيد و طاقت و توان مجاهدين را اثبات كنيد. سلام بر شما و بر رزم و ايستادگيتان
و سلام بر شهيدانتان.
شعلههاي سركش وجدان بيدار بشريت
اَلسَّلامُ عَلَیک یا ثارَ اللهِ وَابْنَ
ثارِهِ
سلام بر شما كه خون جاري دورانيد، اي شعلههاي
سركش وجدان بيدار جهان بشري، اي جانهاي شيفتهيي كه تسليم و يأس در انديشه و هستيتان
جايي نداشت و اي عشقهاي پرشور يك ملت اسير به آزادي و رهايي. به شما باد سلام، به شما
باد درود.
سلام به برادران عزيزم منوچهر براتي، حميد
دهقان، اكبر عليدوست، حسن توفيق جو، حميدرضا ايمن كاشان، ابوطالب هاشمي، كيومرث يوسفي،
حسين گندمي، فرشيد ربيعي، حسن ابراهيمي، محمد علي ميرزايي، سهراب همايونفر، بهزاد
ميرشاهي، حسين اداوي، رجب قرباني، رضا واديان، شريف ويسي، حسين سروآزاد، احمد مسچيان،
جاسم قصير و جواد سالاري
سلام به خواهر عزيزم نيره ربيعي از مسئولان
مجاهدين كه در همه صحنه هاي رزم حاضر و پيشتاز بود و سلام به فرمانده كاظم سردار دلير نبردهاي ارتش
آزاديبخش برادرم حسين ابريشمچي كه با بيش از 40 سال سابقه مبارزاتي عليه دو نظام ديكتاتوري
مسئولي همهجانبه و همه جا جلودار صحنههاي سخت نبرد بود. همواره پرتلاش و همواره تازه
و نو و سرشار و پر از ايمان به راه و آرمان آزادي كه سر در راه آزادي نهاد و سرور آزادي
شد.
درست پنج روز قبل از شهادتتان در روز عاشورا،
در آن مراسم پرشكوه همه خطاب به حسين(ع) ميگفتيد كه:
در دل دشت بلاخيز
به شب توطئهانگيز
شكنم هرچه حصار است
قفس و چوبة دار است
حقا كه يكايك شما در پيروي از پيشواي آرمانيتان
حسين(ع) از همه چيز خود گذشتيد. راستي كدام آتش، حريف شاخسار شماست؟
و من هم با شما تكرار ميكنم:
خوشا
در راه آزادي به خون عهدي دگر بستن
خوشا اين گونه در زندان به مرگ شب كمر بستن
از
اين پس شما شور و نيروي هر جوان دليري هستيد كه به نبرد با رژيم ولايت فقيه برميخيزد
و الهام بخش هركس كه در برابر ستم و استبداد قيام ميكند.
حمله به ليبرتي، درماندگي رژيم آخوندي در
برابر بيتابي ملت ايران براي آزادي
پس به شما مادراني كه عكس فرزندان شهيد يا
اسيرتان را به دست ميگيريد و در خيابانها و چهارراههاي شهرهاي ايران، آخوندها و پاسداران
را افشا ميكنيد،
به شما زنان دلير و مردان غيرتمندي كه در
مراسم گراميداشت ريحانه و ستار هموطنانتان را به مبارزه با اين رژيم فراخوانديد،
به شما زندانيان سياسي شجاعي كه از سياهچالهاي
خامنهاي به همبستگي با مجاهدان ليبرتي برخاستيد و به شما هموطناني كه از شنيدن خبر
جنايت بزرگ رژيم در ليبرتي سراسر وجودتان را خشم و درد فرا گرفت.
بله به همه شما ميگويم كه ايستادگي شما و
عزم و مبارزه شما براي به زير كشيدن اين رژيم كاخ ستم آخوندها را به لرزه درآورده است.
حمله به ليبرتي، نتيجة درماندگي اين رژيم
در برابر بيتابي ملت ايران براي آزادي است. بنابراين به شما و به خصوص به همة جوانان
و اشرفنشانها در تمام ايران ميگويم شعلههاي رزم و مقاومت براي سرنگوني رژيم را گسترش
دهيد و شهيدان ليبرتي را در خود زنده كنيد.
خون و رنج شهيدان از جوش و خروش نميافتد
تا روزي كه آزادي در ايران اسير برقرار شود.
رژيم ولايت فقيه، مفلوك، آشفته، ضربهخورده
و بي راه حل
تا به حال سابقه نداشته كه رژيم ولايت فقيه
تا اين حد مفلوك و آشفته و ضربهخورده و بيراه حل باشد.
چه خطراتي اين رژيم را احاطه كرده كه خامنهاي
ناچار است سايتهاي اتمي را با دست خود، گل بگيرد. در سوريه آخوندها پيدرپي دچار شكست
و تلفات ميشوند، در عراق با تظاهرات بيوقفه مردم در مخالفت با عوامل رژيم مواجهند و در داخل ايران راه پس و پيش ندارند.
يعني سرمايهگذاري چندين و چند سالة رژيم
هم روي برنامة اتمي و هم روي سوريه و عراق و يمن، برباد رفته و روزي كه سرمايهگذاري آخوندها روي كل سپاه پاسداران
هم برباد برود دور نيست و دور نيست روزي كه جوانان ايران، اين سپاه جنايت و خونريزي
و غارت و فساد را منهدم كنند.
در اين چند ماهه، محافلي كه از ادامة حكومت
آخودها نفع ميبرند به دست و پا افتاده بودند و سعي ميكردند اين خيال واهي را ايجاد
كنند كه پس از توافقنامه، رژيم ولايت فقيه به سمت ميانهروي و گشايش ميرود. ادعا ميكردند
كه وعدههاي اعتدال آخوند روحاني از اين به بعد خود را نشان خواهد داد. ولي وعدة بهبود
اوضاع و اعتدال رژيم تا اينجا بيشترين اعدام را در سال جاري نسبت به ربع قرن گذشته
به بار آورده. آيا اسيدپاشيدن به صورت خواهرانمان در اصفهان و كشتار سنيها و زجركش
كردن زندانيان سياسي ميانهروي است؟ آيا جنايت عليه بشريت در ليبرتي كه آخوند روحاني
به عنوان رئيس شوراي عالي امنيت در آن مسئوليت دارد، اعتدال است؟
پس چرا دولتهاي اروپا براي چنين كساني فرش
قرمز پهن ميكنند؟ و چرا دست كساني را مي فشاريد كه مردم ايران خواهان محاكمه آنها
هستند؟
واقعيت اين است كه دوران پس از توافق، دوران
سر باز كردن خواستهاي اساسي جامعه و در رأس همه، آن گوهر ناپديد شده، آن گوهر سنگسارشده
و آن گوهر پايمالشده يعني آزادي و آزادي و آزادي است.
به همين دليل است كه خامنهاي، مجاهدين را
با پرتاب موشك قتل عام ميكند. چون ملت ايران آزادي ميخواهد. چون ملت ايران سر به
فرياد برداشته كه اين رژيم را نميخواهد و بايد سرنگون شود.
به آخوندها و اشقياي حاكم ميگوييم همه طرحهايي
كه سالهاي سال است براي سركوب آزاديهاي ملت ايران به كار ميگرفتيد، شكست خورده است.
حالا زمان حساب كشيدن از آخوندهاي حاكم است.
حالا زمان به زير كشيدن رژيمي است كه جز با خونريزي نميتواند ادامه پيدا كند. به خصوص
كه انواع مانورها و فريبهاي اين رژيم و جناحهاي درونياش نيز شكست خورده است.
نه سازندگي رفسنجاني و اصلاحات قلابي خاتمي
توانست كاري از پيش ببرد، نه وعدههاي رئيس
جمهور كنوني رژيم در مورد معجزات توافق اتمي.
يك راه و فقط يك راه براي برقراري آزادي و
دموكراسي در ايران و نجات كشور از فقر و فلاكت و عقبماندگي وجود دارد و آن سرنگوني
رژيم ولايت فقيه در تماميت آن است. درست به همين دليل خامنهاي زنان و مردان قهرماني
را موشكباران ميكند كه پرچم سرنگوني اين رژيم و پرچم آزادي ملت ايران را هرچه محكمتر
در دست ميفشارند.
و راستي كه به قول مسعود، بدون مجاهدين «مردم
ايران به چه مينازيدند و خلق در زنجير و جوانان اشرفنشان، به كجا چشم اميد ميدوختند؟
از كجا ايده و آرمان ميگرفتند و به كجا پشتگرم و دلگرم بودند؟».
زمينه سازي براي حمله موشكي به ليبرتي
در ماههاي اخير ديديد كه چطور زمينهسازي
براي اين حمله را شروع كردند. ابتدا اكيپهاي وزرات اطلاعات را تحت عنوان خانواده به
ورودي ليبرتي فرستادند. همزمان مزدوراني را به سراسر اروپا اعزام كردند تا اغتشاش كنند
و فضا را غبار آلود كنند.
در عين حال جبهة ولايت فقيه با سايتها و تلويزيونهاي
تحت تكفل وزارت اطلاعات، ناسزاگويي عليه مقاومت را گسترش دادند تا آتش تهيه براي كشتار
را فراهم كنند.
اما در مقابل، در روزهاي اخير با موجي از
عواطف بيدريغ ايرانيان در داخل و خارج كشور، و هم چنين، زندانهاي سياسي نسبت به مجاهدان
ليبرتي مواجه بوديم. از صميم قلب از همه آنها سپاسگزاري ميكنم. بيانيهها و موضعگيريها
و پيامهاي آنها، صداي رساي مردم ايران، رودرروي قاتلان مجاهدين است.
اين درست رودرروي ريزهخواران ولايت فقيه
است كه با تقليد از اطلاعات بدنام آخوندها، از دل سوزاندن براي شهيدان هم استفاده ميكنند
تا خود مجاهدين و رهبر اين مقاومت را مقصر كشتار معرفي كنند.
آشكارا يك تقسيم كار شناعتبار در كار است.
رژيم ولايت فقيه بخش نظامي حمله را برعهده دارد و موشكها را شليك ميكند. و سرانگشتانش
در خارج ايران، بخش سياسي حمله را برعهده دارند و هموزن همان حمله موشكي, افترا و
هتاكي را به بالاترين حد ميرسانند.
زماني بر اساس رهنمود وزارت بدنام اطلاعات،
قاعدة 20 ـ 80 شيوة كار مزدوران بود. 80 درصد به خود رژيم ميزدند تا حملة 20 درصديشان
به مجاهدين عادي جلوه كند. اما حالا پردهها را كنار زده همان 80 درصد را نثار خود
مجاهدين ميكنند. اما اينها هيچ كدام چيز جديدي نيست. بلكه هميشه بخش مكمل سركوب و
شكنجه و اعدام مجاهدين و همه رزمندگان آزادي
در طول تاريخ بوده و خواهد بود.
راستي مگر چنين نسلي و چنين مقاومتي بدون
يك راهبري ذيصلاح امكان پذير بود؟ هرگز
و راستي اگر اين نبردها و اين فديهها نبود
و اگر پايداري در مقابل دضمن ضدبشري به چنين قلههاي رفيعي نرسيده بود، در فرداي
آزادي، چه بهاي سنگيني براي تشخيص دوستان و دشمنان مردم ايران به ملت ما تحميل ميشد.
سلام بر شهيدان و سلام بر قهرمانان آزادي.
دولت آمريكا و ملل متحد بايد به رويكرد غيرمسئولانه
در مورد حفاظت ليبرتي خاتمه دهند
اجازه بدهيد در اين فرصت همچنين به طرفهاي
بينالمللي و مسئوليتها و تعهدات اخصي كه در مورد حفاظت ليبرتي دارند، اشاره كنم.
چنان كه در همان ساعت اول پس از حمله گفتم،
بهطور رسمي و حقوقي، دولت عراق و سازمان ملل بايد پاسخگو باشند زيرا آنها با امضاي
يك ياداشت تفاهم از دي ماه 1390 ليبرتي را تحت عنوان «محل موقت براي انتقال» اعلام
كردهاند. اما به نظر ما، مانند 6حمام خون قبلي در اشرف و ليبرتي، عوامل رژيم ايران
در حكومت عراق مسئوليت حمله را برعهده دارند و ايالات متحده و سازمان ملل هم از اين
واقعيت كاملاً مطلعند.
دولت آمريكا و ملل متحد كه تاكنون به قولهاي
رسمي خود نسبت به حفاظت مجاهدين از جمله تعهدات مكرر خود هنگام انتقال اشرفيها
به اين كمپ عمل نكردهاند، بايد به اين رويكرد غيرمسئولانه و فاجعهبار خاتمه دهند.
به خصوص كه بهرغم هشدارهاي بيشمار، كمپ ليبرتي كماكان تحت كنترل قاتلان اشرفيها
و عوامل وابسته به رژيم است و در عين حال جريان انتقال آنها به كشورهاي خارج كه
وعدة خيانتشدة ملل متحد و آمريكا بود با مخالفت و كارشكني روبهروست.
نيازهاي مبرم ليبرتي
بنابراين، در شرايط اضطراري كنوني در ليبرتي،
بر اين اقدامها تأكيد ميكنم:
اول، رسيدگي فوري به وضعيت مجروحان و مستقر
شدن يك تيم تخصصي پزشكي در ليبرتي
دوم، تأمين ابزارها و وسائل و مصالح مورد
نياز براي ترميم مناطق ويران شده
سوم، تأمين الزامهاي امنيتي و حفاظتي از جمله
برگرداندن تيوالها، كلاهها و جليقههاي حفاظتي و تجهيزات پزشكي و تأمين وسايل
مورد نياز افراد كه آسيب ديده است.
چهارم، انجام تحقيقات توسط ملل متحد دربارة
اين حمله وحشيانه و محاكمة عاملان آن
مجاهد خلق يعني ايستادگي مردم ايران در مقابل
ستم
هر چند كه تا به حال، مجاهدين در ليبرتي،
رنجهاي بسيار كشيده و قيمتهاي كلان پرداختهاند، اما تا وقتي كه ستم و استبداد هست
و مردم ايران در عطش آزادي ميسوزند، مجاهدين هستند و ميرزمند.
راستي مگر مجاهد خلق به چه معناست؟
مجاهد خلق يعني اشتياق مردم به آزادي
يعني ايستادگي مردم ايران در مقابل ستم.
يعني شعلههاي اميد را فروزان نگهداشتن.
يعني دوستي و همبستگي را در بين مردم ايران
زنده كردن.
بله اين كيمياي آزادي است؛ نه خميني توانست
با قتل عام سي هزار زنداني سياسي، اين جنبش را خاموش كند نه خامنهاي ميتواند با موشكباران
و ريختن آتش بر سر و روي مجاهدين آنها را از ميان بردارد.
از كهكشان فرمانده كاظم در هفت آبان، تا كهكشان
زهره و شهيدان 6و 7مرداد و 19فروردين تا شهيدان فروغ جاويدان و 120 هزار شهيد قهرمان،
كه همه سمبل ارادة خلق ايران و مجاهدين خلق ايران و اين مقاومت و مردم ايرانند كه ميگويند
رژيم ولايت فقيه بايد سرنگون شود و ما ميگوييم: