در این
مراسم که با شرکت منتخبان و مردم شهر لوپن و استان سنت مارن برگزار شد، مدال شهر لوپن
به مریم رجوی و نمايندگان انجمن بينالمذاهب اهدا شد
روز شنبه
۲۶ دی (۱۶ژانویه)، مریم رجوی در مراسم سال نو میلادی در شهرداری لوپن در نزديكی پاریس،
شرکت کرد.
در این
مراسم، به دعوت خانم سیلوی فاسیه، شهردار لوپن، آقاي قوده، رئيس مجمع بين شهري، متشكل
از ۲۷شهر و جمعي از شهرداران ومنتخبان و اهالي شهر لوپن و استان سنت مارن ازجمله دانیل
دو میتز؛ شهردار شهر سنت مر، ارماند ژاكمن؛ شهردار موسلويو، سيسكا جين لو؛ شهردار مسي،
لودييچ توركو؛ شهردار کوربن، هرو توگو؛ شهردار ویلپاریسی، فيليپ دزكروت؛ شهردار سریز
شركت داشتند.
در آغاز،
آقای ارماند ژاكمن، شهردار موسلويو به سخنرانی پرداخت و در ابتدا گفت:
میخواهم
به شما بگويم كه افتخار بزرگی است كه از يك بانوي بزرگ و یک شخصیت بینالمللی استقبال
میكنيم. خانم رجوي ۳۰ سال است که نبردي خارقالعاده را پيش ميبرد. من به تمامي همكارانم
كه اينجا هستند، فراخوان ميدهم كه به من بپيوندند چرا كه تعدادمان براي دفاع از اهداف
زيبا باید بیشتر باشد و اگر من امشب آرزويي داشته باشم اين است كه نبردي كه شما طي
اين مدت طولاني به پيش بردهايد، خیلی زود به نتيجه برسد و براي شما سال نوي خوبي را
آرزو ميكنم.
سپس خانم
فاسیه، شهردار لوپن، طی سخنانی در این مراسم گفت:
افتخار
اين را داريم كه مريم رجوي رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران، امشب در جمع ماست.
او مسلمان است و يك مخالف سرسخت رژيم افراطي مذهبي در ايران است. او زني متعهد و معتقد است و از شما ميخواهم كه به افتخار او
دست بزنيد.
سپس مریم
رجوی طی سخنانی، از ابتکار شهردار سیلوی فاسیه برای گسترش بردباری بین مذاهب قدردانی
کرد و گفت:
روح اسلام
که به رحمت و برادري فرا ميخواند از جنايات تروریستها بيزار است. ۳۵ سال است ما عليه
دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران يعني سرچشمه افراطيگري تحت نام اسلام مبارزه ميكنيم
و تا کنون، ۱۲۰هزار نفر از اعضاي مقاومت ايران در این مبارزه به شهادت رسيدهاند.
وی گفت:
ميدانيد كه يك ويژگي مهم بنيادگرايان زنستيزي است. در نقطه مقابل، مقاومت ما به برابري
زنان شناخته شده است. زنان عضو این مقاومت در كمپ ليبرتي در عراق،الهامبخش زنان و
جوانان ايران هستند.
به همين
دليل بارها هدف موشکباران و قتلعام از سوي عوامل ملاها قرار گرفتهاند.
مقاومت
ایران براي يك جامعه دموكراتيك بر اساس جدایی دین و دولت و براي لغو اعدام مبارزه ميكند
و يك ايران غيراتمي كه عامل صلح و بردباري و دوستي در همه جهان باشد.
مریم رجوی
خاطرنشان ساخت: چند روز ديگر روحاني رئيس جمهور ملاها به پاريس ميآيد. او نماينده
مردم ايران نيست. او مدافع دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران است و در زمان او حداقل دو
هزار نفر اعدام شدهاند. مردم ايران انتظار
دارند كه فرانسه در مقابل او، جانب حقوق بشر ايران را بگيرد و خوشحالم كه مردم فرانسه
در اين مبارزه به ياري ما برخاستهاند.
در این
مراسم مریم رجوی یک جلد کتاب فهرست شهیدان مقاومت و یک لوح یادبود را به عنوان سمبلی
از مقاومت سرفراز ایران به شهردار سیلوی فاسیه تقدیم کرد.
در ادامه
برنامه، آقای لوین، با اشاره به سخنان مریم
رجوی گفت:تعهد مشترک شما خانم شهردار و خانم رجوی، ما را به ياد جملهیی بسيار معروف
از آلبرت اينشتین مياندازد كه گفته بود جهان خطرناك است نه به خاطر كساني كه شر به
پا ميٰكنند، بلكه به خاطر كساني كه نگاه ميكنند و ميگذارند كه اين كار انجام شود.
ولي شما در مقابل این فجایع سکوت نمیکنید بلکه درگير ميٰشوید و اين باعث افتخار است.
در پایان
این برنامه، خانم فاسیه از کودکان شورای شهر آینده خواست که مدال شهر لوپن را به خانم
مریم رجوی و نمايندگان انجمن بينالمذاهب اهدا کنند.
در روز يكشنبه 10 آبان 94 (اول نوامبر2015) در
اور سور اواز مقر شوراي ملي مقاومت ايران مراسم گراميداشت 23شهيد حمله جنايتكارانه
موشكي به كمپ ليبرتي، محل استقرار اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق برگزار
شد
از
اين جا به ليبرتي غرقه به خون و ويران شده و به شهيدان سرفرازش هزاران سلام و هزاران
درود.
آنچه عصر پنجشنبه در ليبرتي رخ داد، هرچند
كه خوشبختانه نتوانست هدف شوم خامنهاي را برآورده كند، اما يكي از مهيبترين هجومهايي
است كه تاكنون عليه مجاهدين صورت گرفته است. اين حمله، قتلعام تمامي مجاهدان آزادي
در ليبرتي را هدف قرار داده بود.
يك آتشباري سنگين با هشتاد موشك كه ده دقيقه
بيامان ادامه داشت. بارش دهها موشك همه چيز را به آتش ميكشيد و همه جا را ويران ميكرد.
و امواج سنگينش هر چيزي حتي ديوارهاي حفاظت بتوني را در همميكوبيد و به اين سو و
آن سو پرتاب ميكرد. سونامي انهدام و نابودي و حريق بود و گويي جنايت و تبهكاري خميني
و خامنهاي در تمام مدت حكومتشان را در ده دقيقه فشرده كرده بود. با اين همه، لطف خدا
و هوشياري و عكسالعمل به موقع و روحية جنگندة مجاهدين، آنها را از كشتار بزرگ در
امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ايران به آنها و به رزم و پايداريشان روشن باشد
و روشن بماند.
نميدانم مبارزه مرگ و زندگيِ زنان و مرداني
را كه در ميان خون و آتش بهپاخاستند چطور توصيف كنم؟ فقط به آنها ميگويم آنچه هم
كه شما در آن شرايط نفسگير انجام داديد، فشردة ايمان و شور و نيروي ملت تان براي آزادي
بود.
در دل تاريكي و سرما، با وسائل ابتدايي آتش
را خاموش ميكرديد. اجساد همرزمانتان را از زير آوارها بيرون ميكشيديد. با بدنهاي
مجروح و خونچكان اين طرف و آن طرف ميدويديد و همه حقيقتاً تن واحد و يگانهيي شده
بوديد و نشان داديد كه اراده و انگيزة انساني كه نبرد براي آزادي را انتخاب كرده حد
و مرزي ندارد.
آن شب، در تمام لحظهها، به فكر شما و با
شما بودم. در كنار سنگرها، بالاي سر شهيدان، يا موقع مرهم گذاشتن بر زخم مجروحان،
با صورتهاي خونين، مشتهاي گرهكرده و دستهايي را كه به نشانة پيروزي بالا ميبرديد،
ديدم و البته هركس كه ديد غرق غرور و افتخار شد.
راستي كه از اين بهتر چطور ميتوانستيد باز
هم پيام شكست دشمن را به همه برسانيد. آنشب در ميان آتش و دود و موج و انفجار توانستيد
عظمت كارزار سرنگوني را در ارادههاي سترگتان و در يقينتان به مقاومت و نبرد و پيروزي
نشان دهيد و طاقت و توان مجاهدين را اثبات كنيد. سلام بر شما و بر رزم و ايستادگيتان
و سلام بر شهيدانتان.
شعلههاي سركش وجدان بيدار بشريت
اَلسَّلامُ عَلَیک یا ثارَ اللهِ وَابْنَ
ثارِهِ
سلام بر شما كه خون جاري دورانيد، اي شعلههاي
سركش وجدان بيدار جهان بشري، اي جانهاي شيفتهيي كه تسليم و يأس در انديشه و هستيتان
جايي نداشت و اي عشقهاي پرشور يك ملت اسير به آزادي و رهايي. به شما باد سلام، به شما
باد درود.
سلام به برادران عزيزم منوچهر براتي، حميد
دهقان، اكبر عليدوست، حسن توفيق جو، حميدرضا ايمن كاشان، ابوطالب هاشمي، كيومرث يوسفي،
حسين گندمي، فرشيد ربيعي، حسن ابراهيمي، محمد علي ميرزايي، سهراب همايونفر، بهزاد
ميرشاهي، حسين اداوي، رجب قرباني، رضا واديان، شريف ويسي، حسين سروآزاد، احمد مسچيان،
جاسم قصير و جواد سالاري
سلام به خواهر عزيزم نيره ربيعي از مسئولان
مجاهدين كه در همه صحنه هاي رزم حاضر و پيشتاز بود و سلام به فرمانده كاظم سردار دلير نبردهاي ارتش
آزاديبخش برادرم حسين ابريشمچي كه با بيش از 40 سال سابقه مبارزاتي عليه دو نظام ديكتاتوري
مسئولي همهجانبه و همه جا جلودار صحنههاي سخت نبرد بود. همواره پرتلاش و همواره تازه
و نو و سرشار و پر از ايمان به راه و آرمان آزادي كه سر در راه آزادي نهاد و سرور آزادي
شد.
درست پنج روز قبل از شهادتتان در روز عاشورا،
در آن مراسم پرشكوه همه خطاب به حسين(ع) ميگفتيد كه:
در دل دشت بلاخيز
به شب توطئهانگيز
شكنم هرچه حصار است
قفس و چوبة دار است
حقا كه يكايك شما در پيروي از پيشواي آرمانيتان
حسين(ع) از همه چيز خود گذشتيد. راستي كدام آتش، حريف شاخسار شماست؟
و من هم با شما تكرار ميكنم:
خوشا
در راه آزادي به خون عهدي دگر بستن
خوشا اين گونه در زندان به مرگ شب كمر بستن
از
اين پس شما شور و نيروي هر جوان دليري هستيد كه به نبرد با رژيم ولايت فقيه برميخيزد
و الهام بخش هركس كه در برابر ستم و استبداد قيام ميكند.
حمله به ليبرتي، درماندگي رژيم آخوندي در
برابر بيتابي ملت ايران براي آزادي
پس به شما مادراني كه عكس فرزندان شهيد يا
اسيرتان را به دست ميگيريد و در خيابانها و چهارراههاي شهرهاي ايران، آخوندها و پاسداران
را افشا ميكنيد،
به شما زنان دلير و مردان غيرتمندي كه در
مراسم گراميداشت ريحانه و ستار هموطنانتان را به مبارزه با اين رژيم فراخوانديد،
به شما زندانيان سياسي شجاعي كه از سياهچالهاي
خامنهاي به همبستگي با مجاهدان ليبرتي برخاستيد و به شما هموطناني كه از شنيدن خبر
جنايت بزرگ رژيم در ليبرتي سراسر وجودتان را خشم و درد فرا گرفت.
بله به همه شما ميگويم كه ايستادگي شما و
عزم و مبارزه شما براي به زير كشيدن اين رژيم كاخ ستم آخوندها را به لرزه درآورده است.
حمله به ليبرتي، نتيجة درماندگي اين رژيم
در برابر بيتابي ملت ايران براي آزادي است. بنابراين به شما و به خصوص به همة جوانان
و اشرفنشانها در تمام ايران ميگويم شعلههاي رزم و مقاومت براي سرنگوني رژيم را گسترش
دهيد و شهيدان ليبرتي را در خود زنده كنيد.
خون و رنج شهيدان از جوش و خروش نميافتد
تا روزي كه آزادي در ايران اسير برقرار شود.
رژيم ولايت فقيه، مفلوك، آشفته، ضربهخورده
و بي راه حل
تا به حال سابقه نداشته كه رژيم ولايت فقيه
تا اين حد مفلوك و آشفته و ضربهخورده و بيراه حل باشد.
چه خطراتي اين رژيم را احاطه كرده كه خامنهاي
ناچار است سايتهاي اتمي را با دست خود، گل بگيرد. در سوريه آخوندها پيدرپي دچار شكست
و تلفات ميشوند، در عراق با تظاهرات بيوقفه مردم در مخالفت با عوامل رژيم مواجهند و در داخل ايران راه پس و پيش ندارند.
يعني سرمايهگذاري چندين و چند سالة رژيم
هم روي برنامة اتمي و هم روي سوريه و عراق و يمن، برباد رفته و روزي كه سرمايهگذاري آخوندها روي كل سپاه پاسداران
هم برباد برود دور نيست و دور نيست روزي كه جوانان ايران، اين سپاه جنايت و خونريزي
و غارت و فساد را منهدم كنند.
در اين چند ماهه، محافلي كه از ادامة حكومت
آخودها نفع ميبرند به دست و پا افتاده بودند و سعي ميكردند اين خيال واهي را ايجاد
كنند كه پس از توافقنامه، رژيم ولايت فقيه به سمت ميانهروي و گشايش ميرود. ادعا ميكردند
كه وعدههاي اعتدال آخوند روحاني از اين به بعد خود را نشان خواهد داد. ولي وعدة بهبود
اوضاع و اعتدال رژيم تا اينجا بيشترين اعدام را در سال جاري نسبت به ربع قرن گذشته
به بار آورده. آيا اسيدپاشيدن به صورت خواهرانمان در اصفهان و كشتار سنيها و زجركش
كردن زندانيان سياسي ميانهروي است؟ آيا جنايت عليه بشريت در ليبرتي كه آخوند روحاني
به عنوان رئيس شوراي عالي امنيت در آن مسئوليت دارد، اعتدال است؟
پس چرا دولتهاي اروپا براي چنين كساني فرش
قرمز پهن ميكنند؟ و چرا دست كساني را مي فشاريد كه مردم ايران خواهان محاكمه آنها
هستند؟
واقعيت اين است كه دوران پس از توافق، دوران
سر باز كردن خواستهاي اساسي جامعه و در رأس همه، آن گوهر ناپديد شده، آن گوهر سنگسارشده
و آن گوهر پايمالشده يعني آزادي و آزادي و آزادي است.
به همين دليل است كه خامنهاي، مجاهدين را
با پرتاب موشك قتل عام ميكند. چون ملت ايران آزادي ميخواهد. چون ملت ايران سر به
فرياد برداشته كه اين رژيم را نميخواهد و بايد سرنگون شود.
به آخوندها و اشقياي حاكم ميگوييم همه طرحهايي
كه سالهاي سال است براي سركوب آزاديهاي ملت ايران به كار ميگرفتيد، شكست خورده است.
حالا زمان حساب كشيدن از آخوندهاي حاكم است.
حالا زمان به زير كشيدن رژيمي است كه جز با خونريزي نميتواند ادامه پيدا كند. به خصوص
كه انواع مانورها و فريبهاي اين رژيم و جناحهاي درونياش نيز شكست خورده است.
نه سازندگي رفسنجاني و اصلاحات قلابي خاتمي
توانست كاري از پيش ببرد، نه وعدههاي رئيس
جمهور كنوني رژيم در مورد معجزات توافق اتمي.
يك راه و فقط يك راه براي برقراري آزادي و
دموكراسي در ايران و نجات كشور از فقر و فلاكت و عقبماندگي وجود دارد و آن سرنگوني
رژيم ولايت فقيه در تماميت آن است. درست به همين دليل خامنهاي زنان و مردان قهرماني
را موشكباران ميكند كه پرچم سرنگوني اين رژيم و پرچم آزادي ملت ايران را هرچه محكمتر
در دست ميفشارند.
و راستي كه به قول مسعود، بدون مجاهدين «مردم
ايران به چه مينازيدند و خلق در زنجير و جوانان اشرفنشان، به كجا چشم اميد ميدوختند؟
از كجا ايده و آرمان ميگرفتند و به كجا پشتگرم و دلگرم بودند؟».
زمينه سازي براي حمله موشكي به ليبرتي
در ماههاي اخير ديديد كه چطور زمينهسازي
براي اين حمله را شروع كردند. ابتدا اكيپهاي وزرات اطلاعات را تحت عنوان خانواده به
ورودي ليبرتي فرستادند. همزمان مزدوراني را به سراسر اروپا اعزام كردند تا اغتشاش كنند
و فضا را غبار آلود كنند.
در عين حال جبهة ولايت فقيه با سايتها و تلويزيونهاي
تحت تكفل وزارت اطلاعات، ناسزاگويي عليه مقاومت را گسترش دادند تا آتش تهيه براي كشتار
را فراهم كنند.
اما در مقابل، در روزهاي اخير با موجي از
عواطف بيدريغ ايرانيان در داخل و خارج كشور، و هم چنين، زندانهاي سياسي نسبت به مجاهدان
ليبرتي مواجه بوديم. از صميم قلب از همه آنها سپاسگزاري ميكنم. بيانيهها و موضعگيريها
و پيامهاي آنها، صداي رساي مردم ايران، رودرروي قاتلان مجاهدين است.
اين درست رودرروي ريزهخواران ولايت فقيه
است كه با تقليد از اطلاعات بدنام آخوندها، از دل سوزاندن براي شهيدان هم استفاده ميكنند
تا خود مجاهدين و رهبر اين مقاومت را مقصر كشتار معرفي كنند.
آشكارا يك تقسيم كار شناعتبار در كار است.
رژيم ولايت فقيه بخش نظامي حمله را برعهده دارد و موشكها را شليك ميكند. و سرانگشتانش
در خارج ايران، بخش سياسي حمله را برعهده دارند و هموزن همان حمله موشكي, افترا و
هتاكي را به بالاترين حد ميرسانند.
زماني بر اساس رهنمود وزارت بدنام اطلاعات،
قاعدة 20 ـ 80 شيوة كار مزدوران بود. 80 درصد به خود رژيم ميزدند تا حملة 20 درصديشان
به مجاهدين عادي جلوه كند. اما حالا پردهها را كنار زده همان 80 درصد را نثار خود
مجاهدين ميكنند. اما اينها هيچ كدام چيز جديدي نيست. بلكه هميشه بخش مكمل سركوب و
شكنجه و اعدام مجاهدين و همه رزمندگان آزادي
در طول تاريخ بوده و خواهد بود.
راستي مگر چنين نسلي و چنين مقاومتي بدون
يك راهبري ذيصلاح امكان پذير بود؟ هرگز
و راستي اگر اين نبردها و اين فديهها نبود
و اگر پايداري در مقابل دضمن ضدبشري به چنين قلههاي رفيعي نرسيده بود، در فرداي
آزادي، چه بهاي سنگيني براي تشخيص دوستان و دشمنان مردم ايران به ملت ما تحميل ميشد.
سلام بر شهيدان و سلام بر قهرمانان آزادي.
دولت آمريكا و ملل متحد بايد به رويكرد غيرمسئولانه
در مورد حفاظت ليبرتي خاتمه دهند
اجازه بدهيد در اين فرصت همچنين به طرفهاي
بينالمللي و مسئوليتها و تعهدات اخصي كه در مورد حفاظت ليبرتي دارند، اشاره كنم.
چنان كه در همان ساعت اول پس از حمله گفتم،
بهطور رسمي و حقوقي، دولت عراق و سازمان ملل بايد پاسخگو باشند زيرا آنها با امضاي
يك ياداشت تفاهم از دي ماه 1390 ليبرتي را تحت عنوان «محل موقت براي انتقال» اعلام
كردهاند. اما به نظر ما، مانند 6حمام خون قبلي در اشرف و ليبرتي، عوامل رژيم ايران
در حكومت عراق مسئوليت حمله را برعهده دارند و ايالات متحده و سازمان ملل هم از اين
واقعيت كاملاً مطلعند.
دولت آمريكا و ملل متحد كه تاكنون به قولهاي
رسمي خود نسبت به حفاظت مجاهدين از جمله تعهدات مكرر خود هنگام انتقال اشرفيها
به اين كمپ عمل نكردهاند، بايد به اين رويكرد غيرمسئولانه و فاجعهبار خاتمه دهند.
به خصوص كه بهرغم هشدارهاي بيشمار، كمپ ليبرتي كماكان تحت كنترل قاتلان اشرفيها
و عوامل وابسته به رژيم است و در عين حال جريان انتقال آنها به كشورهاي خارج كه
وعدة خيانتشدة ملل متحد و آمريكا بود با مخالفت و كارشكني روبهروست.
نيازهاي مبرم ليبرتي
بنابراين، در شرايط اضطراري كنوني در ليبرتي،
بر اين اقدامها تأكيد ميكنم:
اول، رسيدگي فوري به وضعيت مجروحان و مستقر
شدن يك تيم تخصصي پزشكي در ليبرتي
دوم، تأمين ابزارها و وسائل و مصالح مورد
نياز براي ترميم مناطق ويران شده
سوم، تأمين الزامهاي امنيتي و حفاظتي از جمله
برگرداندن تيوالها، كلاهها و جليقههاي حفاظتي و تجهيزات پزشكي و تأمين وسايل
مورد نياز افراد كه آسيب ديده است.
چهارم، انجام تحقيقات توسط ملل متحد دربارة
اين حمله وحشيانه و محاكمة عاملان آن
مجاهد خلق يعني ايستادگي مردم ايران در مقابل
ستم
هر چند كه تا به حال، مجاهدين در ليبرتي،
رنجهاي بسيار كشيده و قيمتهاي كلان پرداختهاند، اما تا وقتي كه ستم و استبداد هست
و مردم ايران در عطش آزادي ميسوزند، مجاهدين هستند و ميرزمند.
راستي مگر مجاهد خلق به چه معناست؟
مجاهد خلق يعني اشتياق مردم به آزادي
يعني ايستادگي مردم ايران در مقابل ستم.
يعني شعلههاي اميد را فروزان نگهداشتن.
يعني دوستي و همبستگي را در بين مردم ايران
زنده كردن.
بله اين كيمياي آزادي است؛ نه خميني توانست
با قتل عام سي هزار زنداني سياسي، اين جنبش را خاموش كند نه خامنهاي ميتواند با موشكباران
و ريختن آتش بر سر و روي مجاهدين آنها را از ميان بردارد.
از كهكشان فرمانده كاظم در هفت آبان، تا كهكشان
زهره و شهيدان 6و 7مرداد و 19فروردين تا شهيدان فروغ جاويدان و 120 هزار شهيد قهرمان،
كه همه سمبل ارادة خلق ايران و مجاهدين خلق ايران و اين مقاومت و مردم ايرانند كه ميگويند
رژيم ولايت فقيه بايد سرنگون شود و ما ميگوييم:
سخنراني در يك كنفرانس در مجلس
ملي فرانسه-5آبان1394(27اكتبر2015)
اهميت كليدي حقوق بشر و آزادي
مردم ايران در سياست در قبال ايران در خاورمیانهحیات سیاسی رژيم ايران، روی دو پایه بنا شده است، نقض حقوق بشر در داخل
و صدور تروریسم و جنگ در منطقه
رئيس كميتة پارلماني براي ايران دموكراتيك، آقاي دومنيك لوفور
نمايندگان محترم
خانمها و آقايان
از تلاشهاي كميتة پارلماني براي ايران دموكراتيك كه برگزاركنندة اين
جلسه است، سپاسگزاري ميكنم. تحولات يك سال اخير چه در ايران چه در منطقه، اثبات كرد
كه توجه اين كميته به مسأله ايران، ابتكار ارزندهيي بوده است.
موضوع سخنان من در اين كنفرانس، اهميت كليدي حقوق بشر و آزادي مردم
ايران در سياست در قبال ايران در خاورمیانه است.
در واقع حیات سیاسی رژيم ايران، روی
دو پایه بنا شده است، نقض حقوق بشر در داخل و صدور تروریسم و جنگ در منطقه.
ماشين شوم برنامهريزي شده دولتي
در شرايط كنوني، سركوب و اختناق، جنگ وحشيانة ملاها عليه جامعة ايران
است. اين واقعيت به خصوص در اعدامهاي جمعي و خودسرانه ديده ميشود كه به قول عفو بينالملل
«يك ماشين شوم برنامهريزي شدة دولتي براي قتلهاي بدون محاكمه در مقياس انبوه» است.
ميانگين اعدامها در دوره روحاني به حدود 1000 اعدام در سال رسيده. اين بالاترین ركورد رژیم در ربع قرن اخير بوده است.
به علاوه چند هزار نفر در زندانهاي مختلف ايران زير حكم اعدام قرار دارند. اين اعدامها،
بيثباتي رژيم را بيان ميكند. رژيمي كه از كنسرت و تئاتر احساس تهديد ميكند، متزلزل
است. رژيمي كه جوانان وبلاگر، شاعر، كاريكاتوريست، خبرنگار، و فيلمساز را زنداني ميكند،
لرزان است.
سه خطاي اساسي غرب
با وجود اين امروز در بسياري كشورهاي غربي بر اثر عوامل مختلف بهخصوص
منافع اقتصادي تبليغات و شانتاژ رژيم ملاها، بعضيها يك ديدگاه اشتباه درباره اين رژيم
دارند اين ديدگاه از سه خطاي اساسي تشكيل شده:
نخست اين كه تروريسم و نسلكشي و جنگافروزي ملاها در منطقه را قدرتمندي
اين رژيم تلقي ميكند. ديگر اين كه تصور ميكند رژيمي كه مهمترين عامل بيثباتي و
ناامني منطقه است در عين حال ميتواند همكاري براي امنيت منطقه باشد و سوم اين كه بر
عوامل تغيير در ايران چشم ميپوشد
تشديد ستيزهجويي پس از توافق اتمي
اجازه بدهد به اختصار چند نكته را مورد بحث قرار دهم:
توافق توافق اتمي 23تيرماه، بيشك، يك نقطه عطف است. اما اگر رژيم در موقعيت قدرتمندي بود، هرگز به توافق
اتمي تن نميداد. زيرا برنامة توليد بمب اتمي
همواره يك مؤلفه قدرت ولايتفقيه بوده است.
رفسنجاني كه از روز اول نفر شماره 2 اين رژيم بوده، به گزارش خبرگزاري
رسمي حكومتي ديروز اذعان كرد كه رژيم آخوندي پروژة اتمي را از اول با هدف بمبسازي
راه اندازي كرده و هيچگاه اين ايده را رها نكرده و خودش و خامنهاي رهبر رژيم شخصا
اين موضوع را دنبال ميكردهاند.
بنابراين توافق مزبور را رژيم تحت اجبار پذيرفت. اين توافق باعث تضعيف
تماميت رژيم شده و آن را دچار يك تناقض شديد كرده. به همين دليل هفته گذشته خامنهاي
به ناگزير توافق را تأييد كرد. همزمان، راههاي دور زدن آن را نيز براي خود باز گذاشت.
پس از اين توافق رژيم توان رو آوردن به رفرم ندارد. به عكس، براي جبران
عقب نشيني نسبي از برنامه اتمي به سمت ستيزهجويي و جنگ طلبي بيشتر حركت ميكند. هنگامي
كه آخوند خاتمي رئيس جمهور شد، برخيها به اين توهم دامن ميزدند كه فاشيسم ديني اصلاح
ميشود. اما آن تجربه شكست خورد. حالا همان شكست در مورد آخوند روحاني تكرار شده است.
اين يك فناتيسم تغييرناپذير است و به قول ولتر، فناتيسم، هيولايي است كه جرأت دارد
خود را فرزند دين نام بدهد.
در ماههاي اخير، ملاها در داخل ايران نقض حقوق بشر را شدت بخشيدهاند.
در يك بحرانسازي آشكار يك موشك بالستيك داراي قابليت حمل كلاهك اتمي را آزمايش كردند.
در سوريه، جنگافروزي و كشتار را گسترش دادند. و وقتي كه دچار شكستهاي
سخت شدند، با طراحی با روسیه پاي مسکو را هم به این بحران باز كردند. دخالت رژيم ايران
در سوريه تاكنون سه اثر فاجعهبار داشته است:
باعث رشد و گسترش گروه داعش
شده، حملات تروريستي در اروپا را تحريك كرده و بالاخره، يك بحران عظيم اجتماعي با دو
ميليون پناهنده براي اروپا به ارمغان آورده كه يك بحران بیسابقه انساني است.
حال آن كه راهحل، از يك طرف اخراج سپاه پاسداران از سوريه و حمايت
مادي از اپوزيسيون ميانهرو است و همچنان كه فرانسوا اولاند در مجمع عمومی ملل متحد
نيز گفته است، راه حل، يك سوريه بدون بشار اسد است.
پيامدهاي مشاركت با رژيم ايران
كساني كه ميگويند بايد با اين رژيم همكاري كرد، نه تجربه سوريه را
در نظر ميگيرند نه تجربه عراق و يمن.
اگر حمايت مستقيم رژيم ايران از بشار اسد نبود، نه بحران پناهندگی وجود
داشت و نه 300 هزار نفر مردم اين كشور قرباني ميشدند. اگر حمايت ملاها از مالكي نخستوزير
قبلي عراق و سياستهاي جنايتبار او نبود، گروه داعش فرصت رشد و گسترش پيدا نميكرد.
در 16 ماه گذشته، رژيم ايران به دخالتهاي پرجنايت در عراق تحت عنوان
دروغين مقابله با داعش ادامه داد. متأسفانه دولت آمریکا در عمل آن را همراهی کرد. اما ملاها به جاي جنگ با داعش مردم عراق و به خصوص
سنيها را سركوب و پاكسازي كردهاند.
سودرساني به شركتهاي ولايت فقيه
اين چالش در مورد همكاري اقتصادي با رژيم ايران نيز وجود دارد. مردم و تاجران ايراني به مراوده علمي، فرهنگي، اقتصادي و تكنولوژيك با فرانسه علاقمندند. اما مشكل،
سلطه ولايت فقيه و سپاه پاسداران بر اقتصاد ايران است. آنها بين نصف تا دوسوم توليد
ناخالص داخلي را در دست دارند. در نتيجه طرفهاي عمدة قراردادها، شركتهاي متعلق به خامنهاي و سپاه
پاسدارانند. چنين معاملاتي سوخت ماشين سركوب و جنگ را تأمين ميكند.
اما كليد اين بحران نزد مردم ايران است. منطقة خاورميانه به صلح و ثبات
و دموكراسي نيازمند است و اين با تغيير رژيم در ايران، امكانپذير است.
آخوندهاي حاكم از هيچ عاملي به
اندازه نارضايتي داخلي و مقاومت سازمانيافتة مردم ايران نميترسند. آنها به
چشم ديدند كه چگونه قيامهاي سال 88، حكومت را تا يك قدمي سرنگوني پيش برد.
پس از توافق اتمي، محاصرة ضد انساني اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران
در كمپ ليبرتي در در عراق، ادامه يافته است. آنها هم چنان، به انتقال عوامل وزارت اطلاعات
و نيروي قدس به كمپ ليبرتي براي شكنجة رواني مجاهدان ليبرتي ادامه ميدهند، محاصرة
پزشكي وجود دارد و به غارت اموال آنها و سلب مالكيت از مجاهدان ادامه ميدهند.
پيام زندانيان سياسي ايران
متأسفانه روابط دولتهاي غرب
با اين رژيم و بهخصوص بياعتنايي آنها نسبت به حقوق بشر و آزادي مردم ايران و نقض
تعهداتشان در قبال مجاهدان اشرفي، عليه تغيير در ايران توسط مردم و مقاومت ايران عمل
كرده است.
دو هفته پيش، زندانيان سياسي ايران، در يك نامة علني به دولتهاي اروپايي
نوشتند: در ايران جان و امنيت انسانها ارزش ندارد. حال، رژيمي که به مردم خود رحم نميکند
چگونه ميتواند مشکلگشاي مردم ديگر کشورها باشد.
آنها شجاعانه نوشتند: مشارکتدادن رژيم ايران در امنيت منطقه، موجب
شگفتي است. زيرا اين رژيم تهران خود از معضلات منطقه و از بنيانگذاران تروريسم است.
همچنين بايد به تظاهرات بيوقفة معلمان و كارگران و ساير اقشار اشاره
كنم كه خواست و آمادگي جامعة ايران براي تغيير را بيان ميكند.
لزوم تغيير سياست در قبال رژيم آخوندها
در چنين شرايطي، مراوده با فاشيسم ديني حاكم بر ايران و رييس جمهور
آن، هم عليه دموكراسي و حقوق بشر در ايران و مشوق اعدامهاي بيشتر است و هم به ضرر صلح
و آرامش در منطقه است و به تروريسم و افراطيگري چه در لباس شيعه و چه در لباس سني سوخت
ميرساند. بگذريم كه سرمايهگذاري دراز مدت اقتصادي بر روي اين رژيم پوسيده و رو به
سقوط هم سرابي بيش نيست.
از اين رو، ما از جامعة جهاني و بهويژه اتحاديه اروپا انتظار داريم
كه روابط با اين رژيم را به توقف اعدامها مشروط كنند و رژيم آخوندها را براي آزادي
زندانيان سياسي تحت فشار بگذارند. همچنين آمريكا و اتحادية اروپا به تعهدات و قولهاي
خود در مورد حفاظت ليبرتي عمل كنند. زمان آن است كه به ناامني اين كمپ و محاصرة آن
به خصوص محاصرة پزشكي آن پايان داده شود.
و سرانجام اين كه لازم است مقاومت مردم ايران براي آزادي را محترم بشمارند.
تمام مسأله، آزادي مردم ايران است. به قول سرود مارسيز: آزادي، آزادي عزيز؛ اين كليد
بحران ايران و راه مقابله با بيثباتي منطقه است.
مجادلات بين موافقان و مخالفان
توافق هسته اي با رژيم ايران لااقل يك نتيجه مثبت به بار آورده است: توجهات بر روي
وضعيت حقوق بشر در ايران افزايش پيدا كرده است. موارد نقض حقوق بشر – اعدام ها,
دستگيري ها, ارعاب و سركوب- دامنه جنگ رژيم عليه مردم ايران را ترسيم ميكنند. با
نگاهي رو به آينده اكنون ما بايد قبول كنيم كه مسدود كردن راههاي فني به سمت بمب
اتمي, براي ايجاد ثبات در منطقه كافي نيست. آنچه ضرورت بيشتر دارد محدود كردن
ابزار سياسي واستراتژيك احيا كردن اين تهديد در آينده است. لازمه اين كارهم حفظ
فشار بر روي رژيم در زمينه حقوق بشر است چراكه رژيم ازطريق محروم ساختن مردم ايران
ازحقوق خود بطور سيستماتيك است كه ميتواند قدرت نامشروع خودرا حفظ كند.
هموطنان من ميدانند كه نيت
رژيم ايران از تلاش براي دستيابي به سلاح هسته اي جبران ضعف خود در داخل و گسترش
نفوذش در منطقه بوده است. هدف از دستيابي به بمب حفظ و گسترش موجوديت استبداد
مذهبي حاكم در مقابل نارضايتي گسترش يابنده در داخل كشور بود. به همين دليل است كه
از نظر مردم ايران, افشاگري مقاومت ايران در رابطه با برنامه مخفي هسته اي رژيم يك
نقطه عطف محسوب ميشود. اين افشاگري به نفع نيروهاي مدافع حقوق بشر و آزادي در داخل
كشور و همچنين حاميان صلح و ثبات در منطقه, ضربه كاري (به رژيم) وارد كرد. برنامه
هسته اي را نميتوان از نقض وحشيانه حقوق بشر يا ياغي گري رژيم در منطقه, كه از يمن
تا عراق تا سوريه و فلسطين گسترش يافته, جدا ساخت. اين مولفه ها به يكديگر
وابسته اند و اساس استراتژي سياسي رژيم را شكل ميدهند. تصادفي نيست كه همزمان با
جدي شدن مذاكرات هسته اي با غرب, رژيم تهران سركوب را تشديد كرد. به گفته ناظران
بين المللي, در دوران حسن روحاني شمار اعدام ها در ايران – كه اكثرا بوسيله
جراثقال در ملاء عام صورت ميگيرند – از مرز 2000 گذشته است. و برغم كسري 50 درصدي
بودجه امسال در مقايسه با سال گذشته, كابينه روحاني بودجه سپاه پاسداران و ساير
نيروهاي امنيتي رژيم كه درگير سركوب داخلي و صدور بنيادگرايي و هدف قرار دادن
مخالفان در خارج هستند را 30 درصد افزايش داده است.
در دوران روحاني, مخالفان
ايراني در كمپ هاي اشرف و ليبرتي در عراق سه بار هدف حملات وحشيانه قرار گرفته
اند. در يكي از اين حملات, كه توسط نيروي قدس برنامه ريزي شد, 52 مخالف – كه قرار
بود امنيت شان در كمپ اشرف در چارچوب يك توافق بين المللي كه توسط آمريكا هم امضا
شده بود تضمين شود – قتل عام شدند. در داخل ايران, سركوب وحشيانه شهروندان – از
جمله دستگيري و شكنجه معلمان, دانشجويان, كارگران, اهل سنت, كسانيكه به مسيحيت
گرويده اند, وبلاگ نويسان, خبرنگاران و بسياري ديگر – رو به گسترش است. در ماه
آوريل, عفو بين الملل گفت كه «مقامات ايراني تسلط آهنين خود را بر روي موسسات
پژوهشي مستولي كرده اند». و زنان بطور روزمره بخاطر حجاب (آخوندساخته) در معرض
آزار و اذيت و دستگيري قرار ميگيرند.
برغم ظهور علائمي از منازعات
جدي و تعميق يابنده باندهاي دروني, روحاني و ولي فقيه رژيم علي خامنه اي قطعا در
زمينه ارائه توجيهات مذهبي نقض حقوق بشر با يكديگر متفق القول اند. اخيرا, روحاني
در دفاع از موج اعدام ها در ايران گفت كه اعدام ها «يا بر اساس قوانين الهي و يا
بر اساس قوانين مجلس كه نماينده ملت است صورت ميگيرند. وظيفه دولت تنها اجراي اين
قوانين است».
اين وظيفه الهي ظاهرا به پهنه
صدور تروريسم و حمايت از جنبش هاي غيردمكراتيك منطقه اي هم تسري يافته است. بعد از
اعلام توافقنامه هسته اي در ماه ژوئيه, خامنه اي گفت كه به «حمايت از دوستان مان در
منطقه» ادامه خواهد داد و روحاني نيز بر روي «حفظ جنبش مقاوم اسلامي در تمام جهان
اسلام» تاكيد كرد. دوستان و متحدان رژيم شامل رژيم اسد در سوريه و نيروهاي ارتجاعي
در عراق و يمن ميشوند. حمايت رژيم ايران بزرگترين عامل بي ثباتي در منطقه بوده و
در واقع به رشد داعش ياري رسانده است. در حقيقت, طرح هاي رژيم تهران اصلي ترين
مانع در مقابل تشكيل جبهه منطقه اي در برابر تهديدات عليه آزادي است.
پيام من به ايالات متحده و غرب
اين است كه راه حل طولاني مدت براي مقابله با تهديد رژيم ايران نه مداخله نظامي
خارجي و نه همكاري با رژيمي است كه تا اين اندازه در داخل سركوب نموده و در خارج
از مرزها بي ثباتي را ترويج ميكند.
حال كه توافق هسته اي, صرفنظر
از نقائص آن, در حال اجرا شدن است, سياست صحيح در آينده بايد تشويق و حمايت از
خواست مردم ايران براي تغيير دمكراتيك و همچنين دفاع از حقوق بشر باشد.
خانم رجوي رئيس جمهور منتخب
شوراي ملي مقاومت ايران, ائتلافي از گروههاي اپوزيسيون ايراني متعهد به ايجاد يك
جمهوري دمكراتيك, سكولار و غيراتمي در ايران, است.».
ما بريتانيا،
اروپا و همه جهان را فرا ميخوانيم كه در كنار حقوق بشر و آزادي و مقاومت ايران بايستند
و اراده ايرانيان براي تغيير رژيم را محترم بشمارند. در اين مبارزه نيرو و تأثيري وجود دارد كه همه جهان به
آن نياز دارند